جزایر سه‌گانه هرمزگان سد راه سوداگری بیگانگان در خلیج فارس



در هر دوره دولتِ مستقر را می‌توان با تکیه بر خروجی و حاصل کارهایش صالح یا ناصالح قلمداد کرد. اما گذشته از مقبولیت داشتن یا نداشتن دولت یا کارآمدی و ناکارآمدی‌اش آن چیزی که نباید در ارزشمندی و حیاتی بودنش دچار تردید شد حفظ تمامیت ارضی، استقلال و حاکمیت ملی است. با چنین منطقی می‌توان در دنیای سیاست  دست به رقابت و مبارزه زد اما نمی‌توان از جاده وحدت ملی خارج شد و اصل اقتدار و استقلال میهن را مخدوش کرد. برای کشور ما البته این مساله از دردهای دیرینه است. زیرا در کشورمان کم نبوده‌اند جریان‌ها، گروه‌ها و احزابی که از بلوغ لازم برای تشخیص و تمییز  منافع ملی بی‌بهره بوده‌اند یا حتی به ابزاری در دست قدرت‌های بیگانه بدل شده‌اند.
در گرفتن امواج انقلاب اسلامی اما به مثابه حرکتی زایاننده سرمنشاء رویدادهایی شد تا ارزش‌های ملی و گفتمان توسعه در پرتو باورهای دینی جانی دوباره بگیرد. از این جنبه انقلاب اسلامی را باید حرکتی تحول‌خواهانه در مدار تاریخ ایران بدانیم که با تکیه بر نیروی مردمی در پی شکل دادن الگوی بومی توسعه بوده است. علی‌رغم این وجود انواع تهدیدها و دسیسه‌چینی‌ها طی دهه‌های پس از انقلاب به پاگرفتن بحران‌هایی انجامیده که فقر، بی ثباتی و ناامنی در کشورمان را هدف گرفته است. شاید سفر رییس جمهوری چین به ریاض و امضای چند بیانیه ضدایرانی آخرین برگ از این توطئه‌های پایان‌ناپذیر  علیه کشورمان باشد.اما اینکه سه جزیره ایرانی خلیج‌فارس به نقطه اشتراکی میان یک قدرت شرقی با دولت‌های عربی منطقه برای آسیب رساندن به تمامیت ارضی ایران بدل شود در نوع خود اتفاق تازه و پرابهامی است. 
چنین مساله‌ای البته اهمیت راهبردی استان هرمزگان و جزایرش را هم پیش می‌کشد. چرا که حضور و اقتدار ایران در خلیج فارس بیش از همه با بود و نمود این استان و داشته‌هایش گره خورده است. 
همراهی چین با عربستان و امیرنشین‌های حاشیه خلیج فارس رویاروی آشکاری با ایران است. از همه ویژه‌تر هم موضع پکن در قبال ادعاهای امارات بر سر جزایر سه‌گانه است که به چشم می‌آید. آن طور که از مفاد بیانیه مشترک چین و کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس برمی‌آید هرمزگان و عمق راهبردی‌اش برای ایران و خاورمیانه مساله‌ای حیاتی است که می‌تواند در جبهه‌گیری‌های منطقه‌ای و جهانی کشورمان اثرات انکارناپذیری به جا بگذارد. حقیقت این است که ایران برای تسلط بر آمد و رفت‌ها در خلیج فارس و تنگه هرمز نیازی استراتژیک به همه جزایر استان هرمزگان دارد و جزایر سه‌گانه مورد طمع امارات هم نقشی بی بدیل در این بازی برعهده دارند. اما هر چه که اخبار اقدام مشترک چین و کشورهای عربی منطقه علیه ایران تلخ و گزنده است همبستگی و یک صدایی و تنبه نیروهای داخلی امیدوارکننده و فرصت آفرین است. نگاهی به صفحات مجازی و روزنامه‌های سراسری و اظهارات مقامات سیاسی در این چند روز بهترین گواه عبرت‌پذیری از نوع برخورد چین و دولت‎های  عربی منطقه با تمامیت ارضی ایران و جزایر سه گانه است. 
حسین امیرعبداللهیان،‌ وزیر خارجه در توییتش تعارف با بیانیه‌نویسان چینی و عربی را کنار گذاشت و ضرورت حفظ تمامیت ارضی ایران را یادآوری کرد: «جزایر سه گانه ابوموسی، تنب کوچک و تنب بزرگ در خلیج فارس، اجزای جدایی ناپذیر خاک پاک ایران است و به این مام میهن تعلق ابدی دارد. در ضرورت احترام به تمامیت ارضی ایران با هیچ طرفی تعارف نداریم.» البته اقدام وزارت خارجه برای خنثی کردن آن بیانیه ضدایرانی به این توییت محدود نماند و اهمیت راهبردی جزایر تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی برای ایران در دیداری حضوری به سفیر چین گوشزد شد. اما همزمان با تحرک وزارت خارجه برای تدارک رفتار ضد ایرانی پکن و امیرنشین‌های عربی نزاع های جناحی بر سر نوع روابط دیپلماتیک با چین در رسانه‌ها هم پی گرفته می‌شود. روزنامه شرق در مقاله‌ای به اصولگرایان بابت دوستی و اتحاد با چین خرده می‌گیرد و  نقدی پر طعنه نثارشان می‌کند: «جریان راست هیچ‌گاه این تصور را نداشت که پکن این‌گونه به جمهوری اسلامی ایران جفا کند.» روزنامه اعتماد اما مدال افتخار را در رویاروی با بیانیه نویسی چین و عربستان به گردن خود می‌اندازد. چرا که بعضی رسانه‌های جناح مقابل بخش‌های ضدایرانی بیانیه‌های چین و عربستان را منتشر نکرده‌اند. اما  این روزنامه با انتشار کامل متن بیانیه‌ها نقش موثری در آگاهی بخشی به جامعه و موج سازی داشته است. این روزنامه چینیان را هم به رفتار غیرمعمول و خطرآفرین متهم می‌کند: «سیاست معمول چین این بود که از ورود به موضوعات مناقشه برانگیز بین سایر کشورها خودداری می‌کرد و این همراهی صریح با مواضع ضد ایرانی کشورهای جنوب خلیج فارس یک خرق عادت خطرناک محسوب می‌شود.» از نظر روزنامه هم‌میهن تاریخ معاصر رفتاری شبیه به آنچه در بیانیه نویسی های اخیر دیده شد را از چین سراغ ندارد: «انتشار بیانیه مشترک چین با عربستان و شورای همکاری خلیج‌فارس که حکایت از همسویی مواضع این کشور در برابر کشورمان به‌ویژه درباره جزایره سه‌گانه با این کشورها دارد، یکی از بی‌سابقه‌ترین مواضع چینی‌ها در تاریخ معاصردرباره ایران است.» نویسنده روزنامه هم‌میهن البته نوک پیکان انتقادش را به طرف دستگاه سیاست خارجه نشانه می‌گیرد و  نداشتن نگاه اقتصادی از سوی طرف ایرانی را عاملی برای سود یک طرفه چین تفسیر می‌کند. در جبهه اصلاح‌طلبان روزنامه‌های دیگری نظیر ابتکار، جمهوری اسلامی و آفتاب یزد هم به میدان آمدند و درباره چرایی جفای بی سابقه چین و علت بدبینی ایرانیان به چینیان  دست به قلم شدند.
 اما در سوی دیگر میدان سکوت روزنامه‌های همشهری و کیهان از همه به چشم‌آمدنی‌تر بود.  در جناح اصولگرا بیشتر از تکاپوی روزنامه‌ها این تقلای نمایندگان مجلس است که رنگ و بویی دارد. مجتبی ذوالنوری عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس مقامات چینی را از افتادن در مسیر طراحی شده به دست اسراییل بر حذر می‌دارد و محمدرضا احمدی،‌ نماینده رشت به دولت چین هشدار می‌دهد تا مراقب اظهارنظر خود درباره تمامیت ارضی کشور قدرتمند ایران باشند. محمد سبزی اما سود بیانیه نویسی مشترک چین و حاشیه نشینان خلیج فارس را تمام و کمال متعلق به چینی‌ها می‌داند: «اگر با موضع گیری اخیر در دیدار از کشورهای حاشیه خلیج فارس می‌خواهید این گاوهای شیرده را بیشتر بدوشید، بدوشید اما این کشورهای صغیر دل خوش به این بیانیه‌ها نباشند.» نماینده قائنات هم چینی‌ها را به عبرت گرفتن از سرنوشت جمال خاشقجی دعوت می‌کند چرا که از نظر او روش برخورد طرف سعودی تغییری نکرده: «ما در مورد مبادلات بین کشورها ناراحت نیستیم، اما یک توصیه به سرمایه‌گذاران چینی داریم که احوالات خاشقجی را بخوانند و مراقب ابزار آلاتی که هنوز در دست بن سلمان هست، باشند و از خود حفاظت کنند.» اما درحالی که زهره الهیان برخورد «صحیح و قاطع» وزارت خارجه را درخور تقدیر دیده یک عضو هیات رئیسه مجلس توصیفی بی پرده از وضع و حال رئیس جمهور چین دارد: « رئیس جمهور چین در این سفر نشان داد بیش از آنچه که تصور می‌شد ساده است.» 
در مجموع اما از کنار هم گذاشتن قطعات پازل قضایایی که در روزهای اخیر پیرامون رفتار چین در قبال ایران شکل گرفته  می‌توان به این جمع‌بندی رسید که دیپلماسی چینی در  پیشبرد برنامه‌های اقتصادی و سیاسی‌اش ناگزیر به رویارویی با ایران و سیاست آمریکاستیزانه‌اش کشیده شده است. چرا که نیاز رو به افزایش چین برای تامین انرژی و بالا کشیده شدن فتیله رقابت و تنش با آمریکا پکن را متوجه امیرنشینان حاشیه خلیج فارس کرده تا با خیال آسوده و قیمت ارزان سوخت صنایع و کارخانه‌هایش را تدارک ببیند. برای ایران و دستگاه دیپلماسی‌اش اما اتفاقات پیش آمده در حکم توفیقی اجباری است تا با درس آموزی از رفتار سوداگرانه چین منافع ملی‌اش را به دوستی بی حساب و کتاب با دیگران گره نزند و جز توان و سرمایه داخلی شریک و متحدی برای خود نبیند. این بین هم هرمزگان و جزایر راهبردی‌اش که مانند سدی استوار بر آبراهه حیاتی خلیج فارس ایستاده و نگهبان استراتژی و اقتدار ایران‎اند باز بیشترین سهم را از آن خود می‌بینند.  
 
به قلم: محمد شفیعی مقدم
 
روزنامه صبح ساحل
برای این مطلب تا کنون نظری ثبت نشده‌ است.
0 / 200
  • نظر شما پس از بررسی و تایید منتشر خواهد شد.
  • لطفا از بکاربردن الفاظ رکیک، توهین و تهمت به اشخاص حقیقی و حقوقی خودداری کنید.

آخرین خبرها