در جهان امروز با مفاهیمی از توسعه که مبنایش اقتصاد دریا پایه است مواجهیم.یعنی آنکه بنادر به موتور پیشران توسعه کشورها تبدیل شده اند. این مفهوم برمبنای وجود بنادر بزرگ و مهمیست که دارای کارکردی صنعتی(Industrial port) یا لجستیکی یا تجاری (sea port) یا با هر دو کارکرد، دانسته میشود. بنادر مهمی چون: توکیو، شانگهای، بوسان، نوتردام، نیویورک، هامبورگ، ونکوور و... را در این زمره می توان نام برد. اما علاوه بر بنادر فوق شاهد ظهور بنادری بزرگ در مقیاس جهانی در کشورهای جنوبی همسایه هم هستیم، سربرآوردن این بنادر بزرگ ضمن آنکه نشانه ای از رشد بالای اقتصادی در خلیج فارس است در امتداد آن پیش قراول این حقیقت انکار ناپذیر است که شاهد تبدیل کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس به اتحادیه قدرتمند اقتصادی در سطح جهانی خواهیم بود. مصداق بارزش آنکه چهار بندر عربی کشورهای حوزه خلیج فارس درسال 2022 در بین پنج بندر مهم جهان قرار داشته اند.
کشور ما هم که از دیرباز یکی از مزیتهایش موقعیت راهبردی بنادر، سواحل و جزایر جنوبی اش بوده، اما تا کنون علی رغم تلاشهایی که صورت داده نتوانسته پا به پای رقبای منطقهایاش پیش برود و به نظر می آید اگربا همین فرمان ادامه دهیم از قافله پیشرفت رقبای منطقه ای مان عقب می افتیم. البته این به مفهوم کوچک بودن کارهای صورت گرفته در کشور هم نیست.
مثلا درحالی که جمعیت 5 کشور حاشیه جنوبی خلیج فارس با رشدی برق آسا به حدود 50 میلیون نفررسیده است، جمعیت چهار استان ساحلی ما حدودا به 4میلیون نفر میرسد که این مقدار هم با احتساب جمعیت پسکرانه های این استانهاست، پس جمعیت مناطق ساحلی ما به مراتب از این رقم هم کمتراست. البته گفته می شود در اسناد بالادستی توسعه ای کشور قرار است جمعیت این مناطق به 7 میلیون نفر افزایش پیدا کند. اما استقرار این جمعیت نیازمند زیرساختها، امکانات وایجاد مزیتهای مورد نیاز است. اهالی مسکون دراین مناطق علاوه بر امکانات زیربنایی نیازمند اشتغال هم هستند. چون اگر این اتفاقات نیفتد، تشکیل کانون های جمعیتی در سواحل جنوبی کشور امکان پذیر نیست. چه آنکه می بینیم همین جمعیت کنونی هم دچار مهاجرت معکوس شده زیرا گفته می شود به علت برخی دشواری ها ناشی از مشکلات زیست محیطی، خشکسالی و ضعف حکمرانی اقتصادی، شاهد مهاجرت 9.5 میلیون نفر از مناطق جنوبی(استانهای ساحلی وغیرساحلی) به سمت شمال کشور هستیم. پس بزرگترین خطر عدم رشد وپیشرفت لازم در این مناطق، «ایجاد شکاف توسعه یافتگی بین سواحل جنوبی و سواحل شمالی خلیج فارس و در معرض خطر قرارگرفتن هویت ایرانی خلیج فارس و امنیت ملی ما می تواند باشد».
اما سوال این است که آیا جلوگیری از خطر جدی پیش رو امکانپذیر است؟ قبل از پاسخ به این سوال ابتدا باید به عنصر زمان توجه کرد چون هرچه ما دیرهنگامتر وارد این پروسه، یعنی رشد شتابان توسعه شویم دست یابی به نتیجه را مشکل تر می کنیم ودر صورت تاخیر بیش ازحد شاید به نقطه ای بی بازگشت برسیم.
پرواضح است شاهد شکلگیری سیمای جدیدی در خلیج فارس هستیم چه آنکه جهان به این منطقه دیگر به عنوان نقطه ای پرآشوب و ناآرام نمینگرد بلکه در قامت یکی از کانون های توسعه جهانی در آینده بدان چشم دوخته است. در همین راستا در حالی که خلیج فارس شاهد حضور اقتصادی غرب و آمریکا بود در تحولی شگرف پای سایر قدرتهای جهان هم به منطقه بازشده وشاهد سرمایه گذاری هنگفت چین، هند، ژاپن، روسیه و همینطور اقتصادهای نوظهور در منطقه هستیم. اما اگر هوشمندانه به تحولات بنگریم و عمل نماییم می توان از تحولات جدید در چارچوب رقابتهای همکاری محور با کشورهای جنوبی همسایه اقدام کرد. همینطور با عمل به اسناد توسعهای بالادستی به طور مشخص سند ارزشمند «توسعه سواحل مکران»در این راستا اقدام کرد. البته داشتن اسناد و برنامه های خوب توسعه ای به تنهایی برای موفقیت در مسیر پیشرفت کافی نیست بلکه باید با عزمی جدی این برنامه ها را اجرا کرد و ضمن بهبود حکمرانی اقتصادی در بهبود روابط بینالمللی هم اقدام جدی کرد. ازآنجا که توسعه اقتصادی بر هر یک از اشکال توسعه مقدم است باید زودتر جنبید تا فرصتهای بیشتری از دست نرفته است.