آیا شما از آن دسته افراد هستید که همیشه خود را مستلزم انجام دادن کاری میبینید؟ هنگامی که کاری انجام نمیدهید، در حال استراحت هستید و اوقات فراغت خود را میگذرانید، احساس گناه و عذاب وجدان دارید؟ اخیرا محققان از عبارت \"بهرهوری نامناسب و آسیبزا\" صحبت میکنند که مطابق با آن، افراد خود را ملزم به کار کردن بیش از اندازه، مدام در تلاش بودن، اقدامهای لحظهای و رقابت ناسالم و مدام میبینند. فرهنگ جهانی \"هرچه بیشتر، بهتر\" به ما القا میکند که برای داشتن زندگی بهتر و موفقتر و ارائهی یک تصویر کارآمد و کوشا از خود، باید به طور پیوسته در حال انجام کاری باشیم. در چنین وضعیتی، در صورت استراحت و انجام ندادن یک کار مفید، احساس نارضایتی، استرس، عذاب وجدان و گناه خواهیم داشت. اگر به شکل مدام اجبار مولد بودن، تولید کردن و انجام دادن در زمینهی زندگی اجتماعی و فکری ما وجود داشته باشد، عموما فورا و بدن پیشاندیشنی، تحلیل، برنامهریزی و تامل کافی وارد عمل میشویم و نتیجهی کار چندان موثر نخواهد بود. اگر بدون بررسی و واکاوی این نیاز مبرم به رقابت و کار کردن، به آن تن بدهیم، در چرخهی معیوبی از استرس، عذاب وجدان و نتیجهی معکوس در امور گیر خواهیم افتاد. محققان برای این بهرهوری سمی دلایل مختلفی در نظر میگیرند، که یکی از آنها احساس راحتی انجام دادن کارهاست. در واقع هنگامی که نیاز است قبل از انجام کاری تامل کنیم، تصمیم گیری کنیم و بیندیشیم، احساس اضطراب انجام ندادن کارها، مارا وادار میکند سریعا وارد عمل شویم. دکتر کاترین اسکوئر در شبکهی درمانی خود میگوید:« ما میتوانستیم از وقت آزاد خود برای استراحت،
شارژ و احیای خود استفاده کنیم، اما بسیاری از ما آن ساعات را با کار بیشتر پر کردهایم تا راهی برای احساس لیاقت، رضایتمندی و ارزشمندی پیدا کنیم. در حالی که این کار مضاعف تنها همهچیز را برای ما سختتر و بدتر میکند». بهرهوری نامناسب میتواند برای زندگی ما بسیار ناسالم باشد، پس نیاز است که با این تعصب فکری و عملی مبارزه کنیم. روانشناسان توصیه میکنند که برای مبارزه با این موضوع، در صورت مواجهه با چالش، مساله و نیاز مبرم به کار کردن از سرعت خود بکاهید و به خود اجازهی تشخیص بدهید. نیازی نیست که همه چیز را فورا حل کنید و به عبارت بهتری لازم نیست همیشه مداخلهای در امور داشته باشید. از خود بپرسید اگر چند ساعت وقت بگذارم، عمل را به تعویق بیاندازم و بیشتر فکر کنم چه اتفاقی میافتد؟
گام بعدی تمرین هوش هیجانی است. کمی زمان بگذارید تا احساس خود را در مورد موضوع و تمایل خود را برای مداخله واکاوی کنید. احساساتی که بعد از انجام دادن کارها و انجام ندادنشان در شما زنده میشود را بررسی کنید و با انها مواجه شوید. چرا که بهرهوری آسیبزا اکثر مواقع به این دلیل شکل میگیرد که ما به وسیلهی کار کردن میخواهیم از مواجهه با افکار و احساسات ناخوشایندی فرار کنیم. سعی کنید کنجکاوی و دید باز را در خود تقویت کنید. برای درک نتیجهی دلخواه، طرفهای درگیر، مسائل، عواطف گزینهها و پیامدهای انها، زمان بیشتر را در مرحلهی تفکر بگذرانید. در حین ایجاد تصویری اگاهانه از آنچه ممکن است در جریان باشد، سوالات باز بپرسید و با دقت به پاسخ انها فکر کنید. در نهایت، در مورد عمل خود انتخابگر باشید، هر موقعیت و موضوعی نیاز به اقدام ما ندارد. در مورد زمانهایی که مداخله نمیکنید، انتخابگر باشید. این نه تنها برای شما حد و مرز مشخص میکند، که برای دیگران هم فضایی برای حل مشکل ایجاد خواهد کرد.
در مورد ارزشهایی که جهان سرمایهمحور به ما القا میکند، همیشه پرسوجوگر باشید. برعکس تصورات ما همیشه و مدام کار کردن و اقدام کردن نتیجهی مناسبی در بر ندارد.