باور اینکه خاطراتی را به یاد میآوریم که مملو از جزئیات و احساسات است اما هرگز رخ نداده است، بسیار مشکل است؛ ولی به هر حال باید اعتراف کنیم که این مساله یک حقیقت انکار نشدنی دربارهی ذهن مملو از سوگیری انسان است.
شاید برای شما هم پیش آمده باشد که خاطرهای را به یاد بیاورید، اما شواهد مبتنی بر رخ ندادن یا طور دیگری رخ دادن آنها باشد. مثلا خاطرهی اینکه در کودکی هنگامی که به یک تفریح خانوادگی رفتهاید از بلندی به پایین پرت شده و درد زیادی را متحمل شدهاید. اما این اتفاق هرگز رخ نداده باشد. پدر، مادر و سایر بستگانی که شما گمان میکنید در حادثه و روز تفریح حضور داشتهاند، میگویند نه تنها از آسیب دیدن شما چیزی به خاطر نمیآورند که حتی چنین تفریخ خانوادگی را هرگز تجربه نکردهاند! چه کسی این میان دروغ میگوید؟ شما یا اطرافیان؟ هیچکدام.
این میان تنها ذهن خیالباف و مملو از خطا و کاملا انسانی شما دست به ساخت خاطرهای زده که هرگز وجود نداشته است. دو محقق به نامهای چارلز برینرد و والری زینا نظریهای به نام "ردیابی گنگ" را در ارتباط با شکلگیری خاطرات دروغین مطرح کرده و بیان کردند که انسان دارای دو نوع حافظهی کلی و جزئی است. در حافظهی جزئی لازم است وقایع سطحی و ریز به خاطر سپرده شده و در زمانهای کوتاه بعدی به شکل دقیقی به یاد آورده شود، اما حافظهی کلی بیانگر خاطرات کلی از اتفاقات گذشته است، این نوع حافظه اثری گنگ و مبهم دارد، اما طولانی مدت و عمیقتر است. طبق این نظریه با افزایش سن، هم حافظهی کلی و هم حافظهی جزئی بهبود پیدا میکند، اما آنچه برای بزرگسالان کارامدتر است حافظهی کلی است و حافظهی جزئی کمتر مورد استفاده قرار میگیرد.
به معنای دقیقتری با افزایش سن، انسانها تبدیل به سازندگان مفاهیمی میشوند، که اطلاعات، کلیات، خاطرات و معانی را به هم مرتبط کرده و مفاهیم جدیدی برساخته میکنند. این مساله اگرچه پیشرفتی چشمگیر در حافظهی انسان محسوب میشود اما خطای ضمنی آن "خاطرات دروغین" است. عواملی که ممکن است حافظه یا خاطرهی دروغین را تحریک کنند، شامل استرس، القا، تلقین، تبلیغات، دروغهای اطرافیان، فاصلهی زمانی زیاد تا مرجع خاطره، کمبود خواب، احساسات و هیجانات، تشابه و غیره است. هنگامی که ذهن جای خالی و مبهمی در خاطرات و اتفاقات پیدا کند و ما نیاز به یادآوری انها داشته باشیم، به احتمال بیشتری دچار حافظه دروغین میشویم.
باید به این نکتهی مهم توجه داشت که حافظهی دروغین بیانگر ابتلا به
زوال عقل یا آلزایمر یا هر اختلال شناختی دیگری نیست، بلکه روندی از خطای ذهنی است و جالب اینجاست که افراد خلاق و خیالباف که از سطح تصویرسازی بالایی برخوردارند، بیشتر از سایرین خاطرات دروغین را تجربه میکنند. در صورتی که سطح خاطرات دروغین به شکل قابل توجی افزایش پیدا کند، محققان میگویند که ممکن است ما به سندروم خاطرات دروغین دچارشده باشیم که با حذف عوامل تشدید کنندهی این مساله میتوانیم آن را کنترل کنیم. به طور کلی، خاطرات دروغین نمیتوانند در زندگی روزمرهی ما اختلالی ایجاد کنند و راهی که برای تمییز خاطرات دروغین از واقعی وجود دارد، اتکا به شواهد و مستندات است.
روزنامه صبح ساحل