پس از پیروزی
مسعود پزشکیان به عنوان ریاست جمهوری دولت چهاردهم در رقابت انتخاباتی، اکنون آنچه که مورد توجه قرار گرفته است چالشهایی است که دولت او با آنها روبرو خواهد بود. بدون شک رویکردهایی که دولت ایشان چه درعرصه سیاست داخلی و چه در عرصه سیاست خارجی اتخاذ خواهد نمود تاثیر بسزایی در مسیر پیش روی دولت چهاردهم و فضای جامعه و ارتباط میان حاکمیت و مردم برجای خواهد گذاشت. از جمله چالشهای داخلی که پیش روی دولت منتخب قرار دارد، ارتباط و تعامل با مجلس از جمله در جهت رای اعتماد گرفتن وزاری پیشنهادی خواهد بود. از سوی دیگر با توجه به اصل شایسته سالاری و حقوق اقلیتها که از جمله وعدههایی است که آقای پزشکیان در جریان تبلیغات انتخاباتی بر آن تاکید داشت، اکنون باید دید با توجه به اختیاراتی که دولت در حوزه اجرایی دارد تا چه اندازه شاهد تغییراتی در حوزه حقوق اقلیتها و مساله آزادیهای اجتماعی-فرهنگی خواهیم بود. در رابطه با این قبیل از چالشهای داخلی که
دولت چهاردهم با آن ها روبرو است به گفتگو با دکتر محمد خواجویی روزنامه نگار و تحلیلگر مسائل سیاسی پرداخته ایم.
آقای پزشکیان در راستای رای اعتماد وزرای پیشنهادی خود با چه چالشهایی مواجه خواهد بود؟ آیا میتوان گفت مسیر همواری پیش رو دارد؟
یکی از چالشهای پیش روی اقای پزشکیان روبرو بودن با مجلسی است که از نظر سیاسی در جریان مقابل او است. البته دولت آقای خاتمی هم با مجلس پنجمی روبرو بود که اکثراً از جریان راست و محافظه کار بودند. دولت روحانی هم همینطور؛ با مجلسی روبرو بود که دو سال اول آن دستِ کم با رویکرد دولت متفاوت بودند اما مجالس بعدی معمولا همسو با دولت بودند.
اغلب دولتها آن دو سال را سعی کردند کجدار مریض رفتار کنند تا بتواند راحتتر مسیر را پیش ببرند اما آقای پزشکیان به دلیل اینکه انتخابات ایران نیز زود هنگام بود و تقریبا موعد انتخابات مجلس و دولت یکی شد و دوره چهار ساله مجلس و دولت با همدیگر است، در کل دوره ۴ سالهاش با این مجلس روبرو است و ناگزیر است که برنامههای سیاسی خود را با این واقعیت پیش ببرد.
این موضوع و همینطور مسائل پیچیده کشور و بحرانهایی که کشور با آن روبرو است اقتضا میکند که آقای پزشکیان به سمت تشکیل یک دولت فراگیر متکثر و با حضور نیروهای معتدل از جریانهای مختلف سیاسی و نیروهای متخصص و تا حدودی مستقل حرکت کند تا بتواند از این ظرفیتها استفاده کند.
اگر چه آقای پزشکیان نامزد اصلاحطلبان است اما این تا پیش از پیروزیش در انتخابات بود اکنون که ایشان در جایگاه ریاست جمهوری قرار گرفته ناگزیر است که به سمت تشکیل یک دولت فراگیر حرکت کند و من فکر میکنم که این کار را انجام دهد.
نفع آقای پزشکیان این است که بتواند با طیف میانهرو و عملگرای جریان اصولگرا ارتباط خوبی را برقرار کند تا از این طریق بتواند تعامل خوبی با مجلس کسب کند و تا حدودی هم بتواند جریان رادیکال حاکم در جریان اصولگرا را مهار کند.
البته جریان میانه رو اصولگرا هم تمایل دارد که این نوع همکاری را با آقای پزشکیان داشته باشد چون در میان آنها هم رقابتهایی وجود دارد و در جریان انتخابات رقابتی که میان طیف آقای قالیباف و جلیلی مطرح بود را شاهدش بودیم. این شکاف میان آن ها خیلی جدی است. طبیعتا آقای پزشکیان دولتش را به شکلی تنظیم میکند که بیشتر وزرایش بتواند از مجلس تایید صلاحیت بگیرند.
احتمالا برخی از وزارتخانهها دچار مشکل میشوند البته باید صبر کنیم ببینیم.
در ادامه هم تصور میکنم مخصوصاً طیف رادیکال اصولگرا به سمت اقداماتی از جنس سوالات پی در پی از وزرا و همینطور استیضاح وزرا خواهند رفت؛ با این حال قدرت آقای پزشکیان در تعامل با طیف میانه روی اصولگرا میتواند نقش مهمی رو در ادامه مسیر دولت داشته باشد.
از سوی دیگر ارتباط نزدیک آقای پزشکیان با راس حاکمیت یعنی با رهبری برای جلب اعتماد ایشان نسبت به دولت، نقش مهمی در همراهی ارکان مختلف حاکمیت از جمله مجلس با دولت دارد یعنی بنا بر تجربه اگر رهبری نگاه مثبتی به دولت داشته باشد در رفتار اجزای دیگر حاکمیت با دولت می تواند موثر باشد. آقای پزشکیان نیز به سمت جلب اعتماد رهبری پیش خواهد رفت تا بتواند از طریق این اعتماد تا حدودی راه تعامل را هم با مجلس هموارتر کند.به باور من در نهایت آقای پزشکیان رویکرد میانهروی را در تشکیل دولت و در رویکردهای دولت خواهد داشت که بتواند برنامههای دولت را پیش ببرد.
مسائلی که کشور با آن روبرو است مسائل کلان است یعنی صرف دولت و قوه مجریه نمی تواند این مسائل را جلو ببرد. همه اینها مستلزم این است که برای حل مسائل کشور یک نوع اجماع شکل بگیرد.
پزشکیان نیز در رقابتهای انتخاباتی بر موضوع اجماع ملی تاکید کرده است و لازمهی این اجماع، جلب همکاری و اعتماد ارکان مختلف حاکمیت است که بتوانند همسو با همدیگر این مسائل را حل کنند وگرنه اگر قرار باشد جدالهای سیاسی همچنان ادامه پیدا کند به هیچ عنوان هیچ نوع گشایشی در مسیر کشور هم اتفاق نخواهد افتاد.
با توجه به اینکه اختیارات دولت نامحدود نیست آیا میتوان در زمینه آزادی های اجتماعی- فرهنگی و حقوق اقلیتها شاهد تغییراتی باشیم؟
دولت در این زمینه تنها سیاست گذار نیست اما باید به چند موضوع توجه کنیم؛ یکی توانایی دولت در ارتباط برقرار کردن با اجزا مختلف حاکمیت به ویژه راس حاکمیت، هسته اصلی قدرت در ایران یعنی رهبری و نهادهای امنیتی مثل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است. ارتباط مثبت برقرار کردن و تعامل مثبت برقرار کردن میتواند در همراه کردن این نهادها با برنامههای دولت بسیار موثر باشد. اگر دولت این سیگنال را بدهد که برنامههای آن در مسیر آزادیهای اجتماعی- فرهنگی یا حقوق اقلیتها، با هدف بازسازی رابطه بین مردم و نظام سیاسی است و با هدف درگیری در داخل قدرت نیست، میتواند در جلب حمایت و اعتماد و همراهی نهادهای امنیتی، قضایی و رهبری با این برنامه ها بسیار موثر باشد. اما اگر این تصور شکل بگیرد که این برنامهها در جهت یک نوع دعوا در درون قدرت است طبیعتا ابزارهایی مثل نهادهای قضایی یا همینطور نهادهای امنیتی میتوانند مخالف این مسیر باشند و مانع شوند که دولت در این زمینه اقداماتی را انجام دهد.
به نظر من قدرت اقناعی شخص رئیس جمهور و برنامههای دولت می تواند در این زمینه نقش داشته باشد تا بتواند جلب اعتماد انجام دهد و آن نهادها را با خود همراه کند و الا اگر قرار باشد دولت صرفاً یک سری برنامهها را پیش ببرد ولی نهادهای امنیتی و نهادهای قضایی در کشور با این برنامهها همراهی نکنند طبیعتاً آن برنامهها پیش نخواهند رفت.
نکته دیگری که در این زمینه مهم است این است که دولت یک سری اختیاراتی در حوزههای اجرایی خود دارد که در آن حوزهها دستش باز است. این تصور که ما دولت را خالی از اراده بدانیم به نظر من تصور غلطی است همچنان که نباید دولت را به عنوان قوهای بدانیم که همه چیز در اختیارش است. دولت در همان حوزه اختیاراتی که دارد میتواند دست به اصلاح بسیاری بزند. دولت چیزی تحت عنوان بروکراسی دارد. در مجموعه دولت، عزل و نصبها در وزارتخانهها در استانها در ادارات مختلف موضوع توجه به حقوق اقلیتها، توجه به موضوع زنان میتواند در دستور کار قرار گیرد یعنی چیزی است که در اختیار دولت است. دولت راه برایش باز است که حداقل در حوزه خودش اثبات کند که روی موضوعاتی چون شایستهسالاری، توجه به اقلیتها و سایر موضوعات این چنینی مصر است. به نظر من دولت حداقل در حوزه قوه مجریه می تواند خیلی از این رویکردها را دنبال کند.
به طور کلی مسائل و چالشهای کلانی که آقای پزشکیان در سطح داخلی با آنها روبرو است را در چه می دانید؟
مهمترین آن وجود نارضایتی و شکافی که میان مردم و حاکمیت شکل گرفته، است. بازسازی این روند، مهمترین چالشی است که آقای پزشکیان با آن روبرو است که کار دشواری است. مخصوصا اینکه او از انتخاباتی بیرون آمده است که پایین ترین درصد رای را در بین همه روسای جمهور نسبت به کل آراء دارد. این مسئله در کنار مجلسی که رقیب سیاسی او است، چالشی در جهت پیشبرد برنامههای به حساب میآید.
وضعیت اقتصادی که ایران با آن روبرو است، تورم افسار گریخته به ویژه تحریمها و آثاری که تحریم ها بر اقتصاد ایران گذاشته است چالش بزرگ دیگری است که دولت با آن روبرو است و اصلیترین ماموریت دولت هم در عرصه مسائل اقتصادی است اما به باور من اگر برنامههای دولت بتواند خوب پیش برود، اندک تاثیر عملی که این برنامهها بتواند داشته باشد قطعا در جلب اعتماد مردم خیلی می تواند موثر باشد ولی به هر حال در عرصه داخلی با این حجم از نارضایتیها و مشکلات اقتصادی روبرو است که لازمه آن استفاده از نیروهای متخصص و ایجاد نوعی اجماع ملی در کشور برای حل این موضوعات است.
روزنامه صبح ساحل