در خانوادههای آسیایی به ندرت در مورد احساسات پرسیده میشود. معمولا افراد در مورد آنچه اتفاق افتاده، آنچه قرار بود اتفاق بیفتد، حقایق و اخبار صحبت میکنند. بنابراین در طول عمر و مسیر رشد، احساسات را کمتر به طور کامل و مستقیم درک خواهیم کرد. زمانی که احساس خوشحالی، عصبانیت، غمگینی یا بیاحساسی میکنیم، کاملاً مشخص است. با این حال، چندان قادر به درک پیچیدگیهای احساسات ناشی از تجربیات جزئیتر یا به ویژه دشوارتر نیستیم. پایین بودن سواد عاطفی و ناتوانی درک هیجانات اطرافیان، تاثیر مستقیمی بر کیفیت روابط ما دارد. هر چه سواد عاطفی کمتری داشته باشیم، روابط فردی، اجتماعی و کاری ما در سطح ناامیدکنندهتری قرار خواهند گرفت. سواد عاطفی توانایی توجه، تفسیر، درک، پاسخگویی و تنظیم احساسات است که هم برای خودمان و هم برای دیگران صدق میکند. این مهارت اغلب در دوران کودکی ایجاد می شود و با کمی تلاش می توان آن را در هر مرحله از زندگی بهبود بخشید. مولفههای آگاهی فردی، هوش هیجانی و مهارت همدلی، سه رکن تاثیرگذار در سواد عاطفی هستند، بنابراین آگاهی در مورد هرکدام و یافتن راههایی برای ارتقا این مولفهها میتواند به ما در افزایش سواد عاطفی کمک کند. وقت گذاشتن برای چک کردن خود در طول روز و اجرای تمرینات ساده نقطه شروع خوبی است.
توسعه آگاهی عاطفی
یکی از اولین کارهایی که باید برای توسعهی آگاهی عاطفی انجام داد شناسایی و پرداختن به احساسات و عواطف خود و اطرافیان است. تاتیانا ریورا کروز ، کار درمانگر اجتماعی و بالینی توضیح میدهد که تشخیص و شناسایی احساسات یک مهارت اساسی برای هوش هیجانی و رشد شخصی است. او این تکنیکها را برای توسعه آگاهی عاطفی با مخاطبان خود به اشتراک گذاشته است: تمرین ذهن آگاهی. ذهن آگاهی یک تکنیک مدیتیشن موثر است که شامل توجه دقیق به افکار، احساسات و احساسات فیزیکی بدون قضاوت است و همچنین توجه به عواطف، تصدیق آنها و اجازه دادن به این عواطف برای عبور را در دل خود جای میدهد.
این آگاهی افزایش یافته به شما کمک میکند تا تغییرات و الگوهای احساسی ظریف را متوجه شوید. کروز توضیح میدهد که نوشتن منظم تجربیات خود و انعکاس احساسات خود بینشی را در مورد چشم انداز احساسی شما فراهم کرده و به شما کمک میکند موضوعات یا محرکهای هیجانی تکرار شونده را شناسایی کنید. دکتر سابرینا رومانوف ، روانشناس بالینی، پروفسور و نویسنده در شهر نیویورک اضافه کرد که روزنگاری راهی عالی برای پردازش احساسات است. دکتر رومانوف توضیح میدهد: "با توضیح افکار و تبدیل احساسات به کلمات مردم می توانند "نخ قرمز" یک احساس را بهتر درک کنند و آن را بکشند تا ماشه سطحی، آنان را به زخم زیرینی که ممکن است منشا خیلی از مشکلات باشد، راهنمایی کند". کروز توصیه میکند که احساسات خود را به محض پیدایش نامگذاری کنید. از عبارات خاصی استفاده کنید که به چالش، قالب بندی مجدد و تمرکز مجدد هیجانات بر روی احساسات سالم و کاربردی کمک میکند. سعی کنید به سیگنال های بدنتان توجه کنید. آیا عضلات شما منقبض یا شل هستند؟ کدام ماهیچهها؟ آیا احساس گرما میکنید یا بدنتان سرد است؟ این سیگنالهای بدن میتوانند تصویر واضحی از وضعیت احساسی شما ارائه دهند و به عنوان نوعی آگاهی دهنده عمل کنند. درگیر شدن در گفتگوهای انعکاسی با دوستان یا درمانگران قابل اعتماد می تواند با ارائه یک دیدگاه بیرونی به روشن شدن احساسات شما کمک کند. کروز توضیح میدهد: «توسعه آگاهی عاطفی میتواند به شما کمک کند تا درک دقیقتری از تجربیات عاطفی خود بسازید، و شما را قادر میسازد به شیوهای آگاهانهتر و سازندهتر به آنها پاسخ دهید«.
ساختن هوش عاطفی
هوش هیجانی توانایی شناخت، درک، مدیریت و تأثیرگذاری بر احساسات خود و دیگران است و چهار مؤلفه دارد که عبارتند از اینکه چگونه احساسات را درک میکنیم، چگونه با استفاده از احساسات استدلال میکنیم، و چگونه احساسات را درک میکنیم و چگونه آنها را مدیریت میکنیم. چندین راه برای ایجاد هوش هیجانی وجود دارد: مرزها را تعیین کنید و یاد بگیرید که در مواقع لزوم نه بگویید، گشوده و مایل به پذیرش بازخورد باشید ، مسئولیت اشتباهات را بپذیرید ، مهارتهای شنیداری قوی را تمرین کنید، در بیان احساسات خود به دیگران راحت باشید، قبل از واکنش به احساسات مکث کنید و به این فکر کنید که چرا چنین احساسی دارید. تمام این تکنیکها به شما کمک میکند که هر روز بیشتر از دیروز به درک احساسات خود و دیگران نزدیک شده و در نهایت سواد عاطفی خود را به سطح متعادلی برسانید.
تقویت همدلی و مهارتهای اجتماعی
دکتر رومانوف توضیح میدهد که چگونه همدلی و سواد عاطفی به هم مرتبط هستند. سواد عاطفی مستلزم تعهد به تجربه و درک عواطف خود و اطرافیانتان است. به عنوان مثال، هنگامی که تصمیم میگیرید چگونه برای روز لباس مناسب بپوشید، باید دما را اندازه گیری کنید و در ابتدای کار باید مایل باشید که بیرون بروید. همدلی نیز به همین صورت نیاز به تمایل، بررسی شرایط و عمل مطابق شرایط موجود نیازمند است. تمایل همدلی شامل گشودن خود در برابر آسیبپذیری درگیری با احساسات اغلب دردناک یا ناراحتکننده است، بنابراین میتوانید تصمیم بگیرید که چگونه این درگیری را مدیریت کنید یا به روشهایی عمل کنید که به بهترین نحو پاسخهای عاطفی خودتان و دیگران را چهارچوببندی میکند. در نهایت، تعهد به تجربهی احساسات خود و دیگران راهی برای احترام گذاشتن به احساسات به عنوان پیامرسان حیاتی و اهمیت به سیگنالهای هیجانی در نحوه تصمیمگیری و ارتباط با افراد اطرافتان است. به عنوان مثال، درگیر شدن با خشم میتواند نشان دهد که چگونه مرز یا حدود شخصی شما نقض شده است، ترس میتواند خطر یا تهدید را آشکار کند، احساس گناه میتواند نقض قوانین اخلاقی را نشان دهد، و اضطراب میتواند نشان دهنده نیاز به اقدام باشد. کروز میگوید که توسعه همدلی میتواند توانایی شما را برای ارتباط با دیگران، ایجاد روابط قویتر و ایجاد تعاملات اجتماعی معنادارتر افزایش دهد. برای افزایش مهارت همدلی میتوانید صمیمانه گوش کنید. هنگام گوش دادن به دیگران، صحبت را قطع نکنید و فوراً راهحل ارائه نکنید. به کلمات، لحن و زبان بدن آنها توجه کنید و سعی کنید دیدگاه و احساساتشان را درک کنید. در طول تعاملات اجتماعی، مراقب پاسخهای احساسی و سوگیریهای خود باشید. این کار به شما این امکان را میدهد که عمیقتر با دیگران ارتباط برقرار کنید. محرکها و الگوهای احساسی خود را بشناسید تا با حساسیت و درک بیشتری به تعاملات نزدیک شوید. جستجوی بازخورد از دیگران در مورد سبک ارتباطی شما میتواند بینش ارزشمندی را در زمینههای بهبود همدلی ارائه دهد. ادبیات متنوعی را بخوانید و با افرادی با پیشینههای مختلف صحبت کنید: خواندن و شنیدن تجربیات دیگران میتواند به گسترش دیدگاه شما و عمیقتر شدن همدلی شما کمک کند.هنگامی که افراد این مهارت را تقویت میکنند، میتوانند مشکلات رابطهای را که معمولاً از بینظمی عاطفی یا گسستگی ناشی میشود جلوگیری کند.
شما می توانید سواد عاطفی خود را با صرف زمان برای بررسی عمدی خود افزایش دهید که ممکن است به این معنی باشد که در طول برنامه صبحگاهی خود این عادت را بگنجانید که با خود بنشینید و احساس خود را تعیین کنید یا در طول روز زمانی که احساس بی نظمی میکنید، لحظهای را برای برچسب زدن و تجربه احساساتی که در راه است وقت بگذارید.
روزنامه صبح ساحل