03

آذر

1403


ورزشی

09 آبان 1395 10:13 0 کامنت

صبح ساحل ، ورزشی - فریدون ملیوار درسال 52 درمحله آیت ا... غفاری به دنیا آمدو فوتبال را  از 10 سالگی زیرنظر حسین آبهشت از مربیان باسابقه ودلسوز این محله فراگرفت. درتیم پرسپولیس و زمین 33 که فوتبالیست های زیادی به استان تحویل داده شروع و آغازی بود که هیچ گاه فراموش نخواهد کرد. روزهایی که آبهشت با دوچرخه ای که داشت زحمت توپ و تور باشگاه را می کشیدوبا مشکلات آن روزها بچه ها را دورهم جمع می‌کرد ومثل امروز مسابقاتی درسطح نوجوانان وجوانان برگزار می‌شود نبود و تمامی  مسابقات را خودتیم ها برگزار می کردند. تیم هایی نظیرپرسپولیس، ابومسلم، خواجه عطاء وسایر تیمها مسابقاتی برگزار می کردند واز همین طریق به تیم منتخب شهرستان راه می یافتند ومسابقات آموزشگاهی به صورت منطقه ای  برگزار می شد و درسال 66-65 درمسابقات آموزشگاهی بندرعباس از سوی مربی دلسوز خود محمدرضایی به عنوان سرگروه(کاپیتان) تیم سیدجمال انتخاب ودرمسابقات شرکت کردیم و همان سال قهرمان آموزشگاه های بندرعباس شدیم و ازسوی مربیان تیم به تیم آموزشگاه های استان دعوت شدم.فریدون ملیوار با حضوردر دفتر صبح ساحل از گذشته فوتبال خود خاطراتی را تعریف کرد که شنیدنی است با هم این خاطرات را دنبال می کنیم. از منتخب آموزشگاه ها تا منتخب جوانان استانملیوار از نحوه ورودش درفوتبال به صبح ساحل می گوید: من از زمین های خاکی 33 فوتبالم را شروع کردم وپس از قهرمانی در فوتبال آموزشگاه های بندرعباس به تیم آموزشگاه های استان دعوت شدم وزیرنظر حسن حسین پور پس از تمرین وآمادگی لازم به همدان اعزام شدیم و با تلاش  بازیکنان بزرگی همچون علی جوام،حیدر هاشمی، محمدخدابخش،حسین پور درویشی، علی غفاری، یوسف علی رحیمی وسایر عزیزان توانستیم قهرمان آموزشگاه های ایران را به دست آوریم که متاسفانه وقتی به بندررسیدیم از سوی مسئولین یک تشکر خشک و خالی هم از بچه های قهرمان نکردندو بلافاصله دور روز بعد مسابقات نوجوانان کشوردرکرمان برگزار شد که باز هم توانستیم درتیم منتخب نوجوانان استان برگزیده شوم .  سرمربی تیم حسین آبهشت ما را قابل دانستند وبه همراه تیم به کرمان اعزام شدیم وبا همه شایستگی تیم هرمزگان یک تیم بیشتر نمی توانست به دوربعد صعود کند ودرحالی که تیم ما تا دقایق آخر یک برصفر پیش بود با ناداوری وبا پرتاب سنگ وبطری از سوی تماشاگران با نتیجه 2بریک بازی را واگذار کردیم.کرمانی ها حتی بعد از بازی با سنگ به مینی بوس ما حمله ورشدند.  درسال 70 از سوی حسن فلامرزی به تیم منتخب جوانان استان دعوت شدم . میزبان بندرعباس بود ودر همان سال بود که سیل شدیدی بندرعباس آمد وزمین تختی آب فراگرفت وبه کمک بازیکنان تیم به وسیله ابر وسطل زمین را خشک وآماده برای بازی می کردیم که درهمان دوره به مقام نایب قهرمانی دست یافتیم وبازیکنان استان را امید حیدری ، حیدر هاشمی، شهرام رحمانیان، محمدخدابخش مرحوم علی تربره، علی غفاری، نعمت عسکری، یوسف علی رحیمی ودیگر بازیکنان که بعدها از بازیکنان بزرگ فوتبال استان شدند درتیم جوانان تشکیل می دادند. درسال 71 بازهم توسط محمدزراعتکار به تیم جوانان دعوت شدم ومسابقات درتربت جام دراستان خراسان برگزار می شد وتیم بزرگی مثل پرسپولیس شرکت داشت وبا همه تلاشی که کردیم درگروه خود سوم شدیم واز راهیابی به دوربعد باز ماندیم.نجابت و خجالت زدگی دو سال زندگی ا م را تباه کرددرسال 71 به خدمت مقدس سربازی رفتم. قبل از آن زراعتکار گفت: دفترچه را گرفتی به من اطلاع بده اما نجابت وخجالت زدگی باعث شدتا  مسیر فوتبال وشاید زندگی ا م به کلی تغییرکند وباعث شد دوسال از زندگی ا م عقب بیفتم ودرمنطقه مقام نزدیک پارسیان خدمت کردم وتیم پرسپولیس درهمین مدت منحل شد وپس از بازگشت از خدمت توسط یکی از دوستانم به شرکت توانیر مشغول به کار شدم ودرآن زمان مرحوم حسین عطایی مربی تیم توانیر بود . پس از یک ماه تمرین تیم توسط مدیریت نیروگاه منحل شدوبه تیم آرش قشم پیوستم ودرکنار موسی عباسی یکی از مربیان خوب استان به بازی ادامه دادم و نزدیک به سه  فصل دراین تیم توپ زدم وبا تاسیس باشگاه آبفا که اسکلت تیم پرسپولیس بود عضو شدم واز سال 75 تا سال 80 دراین تیم فعالیت کردم ودوفصل به عنوان یار کمکی درتیم آرش به فعالیت پرداختم وتوانستیم به همراه غلام حسین مشت زن و حسین زحمت پیشه با تیم آرش قهرمان فوتبال بندرعباس شویم ویک نیم فصل هم درتیم بزرگ مسعود با مربیگری محمد رحیمی فعالیت کردم. شروع مربیگری از مدرسه فوتبال آبفاملیوار می گوید: بعد از کناره گیری از بازیگری آغاز مربیگری ام با مدرسه فوتبال آبفا بود وبه عنوان مربی درکنار دادخدا میری قهرمان لیگ یک فوتبال استان را به دست آوریم وعلیرغم میل باطنی از این تیم جدا شدم ودوفصل با مدرسه فوتبال نوجوانان، جوانان وبزرگسالان مخابرات  کار کردم . درسال دوم با  عزیزی،  آشنا شدم که سالیان سال از هنر مربیگریش ، انسانیت وبزرگی اش بهره مند شدم . مرحوم کامبیز رحیمی هدیه ای بود که خداوند به من عطا کرد. درسال 83 به همراه مرحوم رحیمی قهرمان جوانان استان با تیم مخابرات شدیم وبه عنوان نماینده استان درلیگ جوانان کشور شرکت کردیم و هیچ تیمی حاضرنشد به ما کمک کندوتنها شاهین رودان بود که دست رد به سینه ما نزد ودرنیم فصل دوم مسابقات همراه با مرحوم کامبیز رحیمی از این تیم جدا شدیم وراهی تیم شهرداری شدیم . دراولین حضورش درلیگ یک کشور بود که هدایت آن برعهده نامجومطلق بودوهدف از تشکیل تیم جوانان شهرداری این بود که سالانه حداقل پنج بازیکن خروجی داشته باشد که پس از تست گیری بازیکنانی مثل مهردادآوخ، سعید رهرو و محمداسفندیاری و چند بازیکن دیگر درتیم جای گرفتند وبنا به دلایلی که مشخص نشد این تیم منحل وتیم جوانان خواجه‌عطاء جایگزین شد واحمد سنجری مربی همای تهران را جایگزین مرحوم رحیمی کردند . دو فصل مربیگری جوانان آلومینیوم به اتفاق مرحوم رحیمی برعهده داشتم که توانستیم قهرمان لیگ دسته دوم شهرستان وقهرمان دسته اول شهرستان بندرعباس کسب کنیم . هنگامی که تیم برای مسابقات استانی آماده می شد به دلیل مسایل شخصی از این تیم جدا شدم.  حرف دل فریدون ملیوارملیوار در رابطه با مربیان وارداتی دل پرخونی دارد و می گوید:  زمانی که بگوویچ مربی آلومینیوم بود حاضرنشد به درخواست رحیمی یک بار از تمرینات تیم جوانان بازدید کندواز ایشان خواست حداقل پنج بازیکن از جوانان آلومینیوم بتوانند درتمرینات بزرگسالان شرکت کنند وترجیح می داد با وجود بازیکنانی مثل دانیال عامری، دانیال بهرامی و وحید مرادی بازیکنانی از استان های مجاور به استان بیاورد. ملیوار می گوید: امروز بگوویچ ها، مطلق ها و دست نشان‌ها چه چیزی عاید فوتبال استان مان کردند جز این که بازیکنان معمولی استان های دیگر را باتجربه کردند، جز اینکه جوانان عزیز ما را تحقیر کردندو مربیان بزرگ ما را نادیده گرفتند، چه خروجی داشتند. ؟؟ جوانان عزیز ما دیگر انگیزه ای برای بازی ندارند وترجیح می دهند درس شان را بخوانند اما شما مدیران بزرگوارموقع پول نداشتن یاد این عزیزان می افتیدو هروقت سقوط کردیم تیم را به مربیان بومی می سپارید.

دیدگاه ها (0)
img