14

مهر

1403


اجتماعی

18 آذر 1391 09:06 0 کامنت

 صبح ساحل، اجتماعی _ شهروندان ساکن بندرعباس دهه‌های طولانی از تاریخ این شهررا پشت‌ دیوارهایی که آنها را از ساحل جدامی‌کرد به سربردند.   

دیوارهایی که یا حریم خانه‌های شخصی ویا حریم ادارات وارگان‌های متعدددولتی ونظامی را تا دریا تعیین می‌کرد وبه این ترتیب بیش از نیمی از ساحل درانحصار فضاهای اختصاصی دریا را از چشم‌ها دورنگاه می‌داشت. سرانجام کشمکش مالکان  خصوصی و دولتی حریم ساحل که به اشتباه مالک آن فضای عمومی شده بودند در زمان یکی از استانداران اسبق نتیجه داد و هم‌اکنون آزادسازی فضای ساحل به یادگاری گرانبها از دوره‌ی مهندس مقتدایی برای بندرعباس تبدیل شده است. آزادسازی ساحل که ابتدا تاسال‌های اخیر وحتی اکنون نیز ادامه یافته به راستی یکی از آرزوهای به‌حق وفراموش‌شده ساکنان یک شهر ساحلی را محقق کرد. واینگونه  بودکه امروز مسیری چند کیلومتری از نوار ساحلی برای شهروندان فراهم شد تا از نعمت خدادادی این خطه برخوردار شوند وبهره برداری آن نه اختصاصی که عمومی شود درکناراین اقدام نجات‌بخش اما همواره گزینه‌ها وتلاش‌هایی هم بوده که درحرکتی معکوس تهدیدی برای بهره‌برداری عمومی از فضاها وچشم‌اندازهای ساحلی به شمار می رفته است.  مثلا درحالی که یک برنامه‌ریزی شهری ومعماری صحیح می‌توانست حداقل بخشی از شهربندرعباس را به صورت پلکانی از سمت ساحل تا دورترین نقطه شمالی شهر طراحی کند برج‌های ساخته شده در نزدیکترین اراضی به ساحل دریا چشم‌انداز دریا را تنها درانحصار ساکنان اغلب متمول ویا پاساژهای تجاری محصور کرده است. پس امیداینکه بتوان از ارتفاع آپارتمان‌های مشرف به دریا این موهبت را نصیب مردم بیشتری کرد تماشاکرد تنها به عده‌ای خاص محدود‌ ماند. درسکوت کارشناسان شهری ومعماران خبره که برای شهر ساحلی مطابق چشم‌انداز دریا و نسل آینده شهر طرحی جامع پیش‌بینی شود، ساختمان‌ها سربه آسمان کردند و روبه دریا و البته دیوارهای پشت‌سرشان شد چشم‌انداز آنها که در پشت دیوار ایشان ساکن شده‌اند. همه آنچه از تلخی و ناخوشی برسرمعماری شهربندری رفت که راه‌حل‌های دیگری داشت ودارد بماند برای فرصتی دیگر. امروز نگاه برخی مال‌اندیشان ومنفعت بینان و البته مصلحت اندیشان کوته‌بین به بخش دیگری از چشم‌انداز منحصر به فرد ساحل خلیج‌فارس دوخته شده است. نقطه‌ای خیره‌کننده برای هر سرمایه‌گذار و  وسوسه‌انگیز برای همه آنان که شهر را فقط و فقط از یک زاویه می‌بینند و بهانه‌شان تجاری‌بودن است.

دراین همه بلواها و غوغاهای تجاری سازی که صورت گرفت انگار نه انگار این شهر فقط مختص تجارت پیشه‌گان نیست و ساکنانی دارد به نام شهروندشهروندانی دارد که با خاطره بزرگ می‌شوند، با دریا نفس می‌کشند وبرای ادامه زندگی به چشم‌انداز دریایی می‌نگرند که به آنها روح تازه می‌بخشد. کسانی که با نگاه به مکان‌های تاریخی وتازه‌شدن خاطره‌ها حافظه‌ای از یک نسل را درفضای شهر جاری می‌کنند و تداوم تاریخ را میسر می‌سازند. ساکنانی دارد که گاه می‌خواهند به دور از هیاهوی فضای مجتمع‌های تجاری و رستوران‌های واقع شده دربرج‌ها، چند ورق کاغذی به دست گیرند وقلمی بنگارند. یا نه اصلاً می‌خواهند بنشینند وبرای اعتراض یا دفاع  از فیلمی با منتقدانشان گفتگو کنند. اصلاً ترجیح می‌دهند کتابخانه‌ای که همواره یکسوی نگاهش به دریا بوده برای فرزندش هم اینچنین بماند. می‌خواهم از شما بپرسم اصلاً چند مکان وفضای فرهنگی می‌شناسید که همچون کتابخانه مرکزی بندرعباس درنزدیکی دریا واقع شده باشد، چرا نمی‌توانیم چنین فضایی را برای مصاحبه با یک میهمان مشهور که به این شهر سفرمی‌کند فضایی مشرف به دریا داشته باشیم تا عکاس روزنامه یا مجله این شهر فضای حضور آن فرد درشهربندری بندرعباس را بتواند به تصویر بکشد.یا فضایی درکنار دریاکه در سرما وگرما پناهی باشد برای  هنرمندانی که با نگاه به دریا خلقتی هنری باالهام از ساحل و دریا خواهند داشت آیا گناه ساکنان این شهر اینست که ظرفیت‌های تجاری آن چشم تصمیم‌گیران شهری را می‌گیرد ونمی‌توانند از آن چشم بپوشند. آیا دیگر هیچ مکانی برای کمک به درآمدزایی نمانده بود که برتنها کتابخانه مشهور شهر ومحبوب‌ترین فضای فرهنگی انگشت بگذارند. اینهمه فضای تجاری که چشم‌انداز ساحل ودریا را درانحصارخویش گرفت بس نیست؟ کسی تعهد به حس شهروندان را دربرنامه‌ریزی‌های شهری می‌شناسد؟آیا هیچ عنصرشهروندی را درنظر می گیرید؟چه اصراری است براینکه با تخریب ویا اشغال بخشی یا تمام فضای کتابخانه مرکزی حافظه‌ی شیرین تاریخی این شهر از بین برود.این مکان که نقطه تاثیرگذاربرای بسیاری از مشاهیرهم بوده است.

 اقدام انقلابی مقتدایی حداقل دریک گام برای آزادسازی ساحل خلیج‌فارس نام او را تا ابد در حافظه‌ی شهر بندرعباس ثبت کرد. اکنون چه کسی این فضای نوستالژیک فرهنگی که می‌خواهد تا همیشه دور از چنگال بیرحم تجارت بماند را به عنوان بخشی از حافظه تاریخی این شهر نجات خواهد داد.

ساکنان این شهر بارها به جای بازسازی و نگاه داری نمادهای فرهنگی شاهد نابودی فضاهای الهام بخش و تاریخی به بهانه بهره برداری های تجاری بوده اند، این بار دست بردارید،یک بار دریا را جوردیگری ببینید یکبار هم تلاش کنید شهر را انسانی تر ببینید، از نگاه یک هنرمند یا نویسنده یا روزنامه نگار یا توریست طبیعت یا مورخ و حتی یک شهروند نوستالژیست. تنها نماد فرهنگی بافیمانده  این شهر که خاطره های فرهنگی  تاریخ  این شهر را درخود  ذخیره دارد قربانی چه چیز باید بشود؟

دیدگاه ها (0)
img