29

آبان

1403


فرهنگی و هنری

16 تیر 1397 08:10 0 کامنت

صبح ساحل ، ورزشی - ستاره محمودی:ساسان مؤیدی، عکاس مستند و مطبوعاتی، متولد سال ١٣٣۸ در تهران است. وی از هفده‌سالگی عکاسی حرفه‌ای را آغاز می‌کند و به استخدام تلویزیون درمی‌آید. سال ۵۸ به مدت یک سال داوطلبانه به سربازی می‌رود و پس‌ازآن به عکاسی در انتشارات سروش مشغول می‌شود. انجمن عکاسان هرمزگان با دعوت از این عکاس به بررسی آثار وی و عکاس جنگ پرداخت.

به گزارش صبح ساحل مؤیدی در خصوص انتشارات سروش می‌گوید: در دهه‌ی پنجاه و شصت انتشارات سروش به‌طور فوق‌العاده کار می‌کرد.

تجربه‌ی عکاسی در آنجا بسیار لذت‌بخش بود و در آن سال‌ها آرزوی هر عکاس و گرافیستی کار در انتشارات سروش بود.

شروع کار ساسان مؤیدی با عکاسی تئاتر بود اما پس طولی نکشید که به عکاسی جنگ پرداخت. وی دراین‌باره می‌گوید: شرایط کشور در چهل سال گذشته به‌گونه‌ای بود که هرازگاهی اتفاقی می‌افتاد؛ مثلاً سیل، زلزله یا جنگ. من به‌عنوان عکاس مطبوعاتی باید در این شرایط حضور می‌داشتم و عکاسی می‌کردم. البته در سال‌های جنگ حتی در تهران، تمامی افراد به‌نوعی در جنگ حضورداشته و درگیر بوده است.

وی در ادامه می‌افزاید: مجموعه‌ی عکس ۵۰ روز از جنگ را در ١١ اسفند ۶۶ منتشر کردم که مربوط به موشک‌باران تهران است. وقتی عراق اولین موشک را در میدان هفت‌تیر به تهران زد، من به همسرم گفتم این صدا غیرعادی است. شما به‌جایی امنی بروید اما بگذارید من بمانم و کارکنم.

من می‌دانستم این موشک نشانه‌ی جنگ است زیرا شرایط برای ما کاملاً روشن و قصد صدام نیز مشخص بود. فردای آن روز عکس‌هایم از بمباران تهران همه‌جا پخش‌شده بود.

من در این پنجاه روز در پناهگاه‌ها با مردم کوچه و خیابان زندگی کردم و مرگ تقریباً صد کودک را عکاسی کردم و این شرایط برای من به‌شدت عذاب‌آور بود.

هرکس که می‌توانست، مانند خود من، خانواده‌اش را به شهر امنی فرستاده بود. من هرگز تهران را آن‌قدر خالی و خلوت ندیده بودم. به یاد دارم در آن سال‌ها خواب می‌دیدم فرزندم زیر آوار است و به همین علت آرام‌بخش مصرف می‌کردم اما عشق و علاقه به عکاسی باعث می‌شد تمام این مدت ادامه بدهم و کاری که شروع کرده‌ام به سرانجام برسانم.

مؤیدی از تجربه‌ی عکاسی در پناهگاه‌ها می‌گوید: عکاسی در پناهگاه‌ها با دوربین آنالوگ در نور کم امکان‌پذیر نبود. باید از فلش استفاده می‌کردم. یکی از کامل‌ترین مجموعه‌های جنگ، عکس‌های من از پناهگاه‌ها است که به چاپ رسیده است.

مجموعه‌ی دیگری که از ساسان مؤیدی به چاپ رسیده است، حلبچه بهار ۶۷ می‌باشد. مؤیدی درباره‌ی این مجموعه می‌گوید: به‌طورکلی هشت نفر از حلبچه خوب عکاسی کرده‌اند اما مجموعه‌ی عکس‌های من کامل‌تر بود. من بسیاری از مأموریت‌ها را از طرف انتشارات سروش بدون حکم می‌رفتم. چشمانم رنگی بود و به من لقب سروش پرس را داده بودند.

گاهی با بچه‌های سپاه می‌رفتم گاهی با دانشجوهای صداوسیما. وقتی به حلبچه رسیدیدم از بالگرد پیاده شدیم و خلبان به ما گفت یک ساعت دیگر همین‌جا به دنبالمان می‌آید و اگر نباشیم، می‌رود. با دیدن شهر بسیار شُکه شدم و نمی‌دانستم باید چه کارکنم. سیزده حلقه نگاتیو ٣۶ تایی داشتم.

 یه حلقه‌ی رنگی و دوازده حلقه‌ی سیاه‌وسفید. در خیابان‌ها شروع به عکاسی کردم که یک جنگنده‌ی عراقی دیدم. راه بازگشتی نداشتم. تا تاریکی هوا به عکاسی ادامه دادم اما در شب به‌هیچ‌عنوان عکس گرفتن با دوربین آنالوگ ممکن نبود و همچنین امکان ماندن در شهر نیز فراهم نبود. سیزده حلقه فیلمم که تمام شد، دوباره به همراه خبرنگاران خارجی به حلبچه بازگشتم. شرایط عکاسی در جنگ به‌شدت طاقت‌فرسا است و بسیاری از عکاسان قادر به ادامه‌ی کار نبودند اما من با خودم فکر می‌کردم به‌عنوان عکاسی که در زمان جنگ حضورداشته، بی‌معرفتی ست اگر حرفه‌ام را در جنگ ادامه نمی‌دادم و نمی‌توانستم نام عکاس را بر خودم بگذارم چراکه می‌دیدم نوجوانی ١۶ ساله در خط مقدم می‌جنگد و شهید می‌شود. عکاسی جنگ هرگز برنده‌ای نداشته و من اگر به عقب برگردم گمان نمی‌کنم در این زمینه فعالیت کنم.

او از اثرات جنگ در امروز می‌گوید: من جنگ را فقط در جبههها نمیدیدم. من از شهرها، بهشت‌زهرا، خانواده شهدا و هر چیزی که بویی از جنگ داشت عکاسی میکردم. هنوز جنگ برای من تمام نشده است.

هنوز در آسایشگاه‌های اعصاب و روان اثرات جنگ را بر جانبازان می‌توان مشاهده کرد. در کردستان سه میلیون مین خنثی نشده وجود دارد که این مین‌ها با جریان سیل حرکت می‌کنند و منطقه‌ی وسیع‌تری را که بسیار با مرز فاصله دارد، آلوده می‌کنند و حادثه می‌آفرینند.

ساسان مؤیدی خطاب به جامعه‌ی امروز عکاسی می‌گوید: ما در آن سال‌ها گزارش تصویری و عکاسی مطبوعاتی کار می‌کردیم تا بتوانیم دو صفحه یا حتی بیشتر در مجله چاپ کنیم؛ یعنی تمام تلاشمان این بود که عکس خوب بگیریم تا بر روی جلد مجله چاپ شود.

اما امروز بسیاری از عکاسان جوان ما برای جشنواره‌ها و مسابقه‌ها عکاسی می‌کنند. ازنظر من ذهن جوانان امروز بسیار خلاق است و با تمرین کردن می‌توانند عکس‌های خوب بگیرند و نباید برای ارائه‌ی کارهایشان نگران باشند زیرا نسبت به آن سال‌ها، راه بازتر می‌باشد.

دیدگاه ها (0)
img