29

آبان

1403


اجتماعی

03 مهر 1392 09:08 0 کامنت

 صبح ساحل، اجتماعی _ جاسم غضبان‌پور عکاس جنگ از خاطراتش از آن روزها می‌گوید و اینکه شهید بهروز مرادی عکاس، خطاط و نقاش از بهترین آرپی‌جی زن‌های جنگ بود. او قبل از شهادتش آنقدر آرپی‌جی زد که از گوش‌هایشان خون جاری شد تا شهید شد.به طور قطع هشت سال دفاع مقدس و رشادت‌های رزمندگان ایرانی برای دفاع از ارزش های انسانی و ذره ذره خاك وطن بدون حضور عكاسان جنگ هرگز در برگ‌های كتاب تاریخ ثبت و ضبط نمی‌شد. بر هیچ فردی پوشیده نیست كه عكاسان ما در سال‌های دفاع مقدس با حضور متعهدانه‌ خود در دل عملیات‌ها و مناطق مختلف جبهه و هم‌نفس با مردان میدان‌های نبرد، حماسه‌ ها و ایثارهای رزمندگان را به تصویر كشیدند و آنها را جاودانه كردند.

به طور قطع فعالان این عرصه بدون احساس رسالت درونی برای نمایش واقعیت‌های جبهه‌های نبرد، هرگز و هرگز نمی‌توانستند خطرات این كار را به جان خریده و به عكاسی بپردازند.

شاید بسیاری از آنها برای ثبت آخرین نگاه یك رزمنده و یا تلاش‌ها و از خود گذشتگی‌های همسنگران در نجات رفیق مجروح خود و یا حتی لحظه وداع مردان جهادگر با خانواده‌های خود، نه تنها از پشت لنز دوربین كه از پس اشك‌های بی‌امان خود به عكاسی پرداخته باشند. از این رو دوربین‌ها و سینه عكاسان جنگ مملو از لحظه‌های تلخ و شیرینی است كه توصیف آن در سطرهای هیچ كتابی یافت نمی‌شود.این هنرمندان با حضورشان در جنگ، در سخت‌ترین شرایط با دوربین‌های كوچك خود، طبیعی‌‌ترین بخش زندگی در جنگ را در قاب عكس ثبت كردند. تصاویری كه نمایش رنج‌ها و تلاش‌های مردمی بود كه برای حفظ انقلاب و كشورشان با تمام وجود مبارزه می‌كردند.سید مجتبی علمدار، كاظم اخوان، سعید جان‌بزرگی، مهدی رضوان، قربان خلیلی، مهدی كاشیان، علیرضا برادران، سیدمهدی ‌میرافضلی، محمد كربلایی ‌احمد، حسن قریب، رسول كاظم‌‌نژاد و صادق نمودی نام تنها تعدادی از عكاسانی است كه در راه فعالیت و رسالت حرفه ای خود به درجه رفیع شهادت نائل شدند اما پیش از شهادت با فلاش دوربین خود تصاویری برای قضاوت تاریخ و آشنایی نسل‌های بعد با مردان غیرتمندی كه در راه دفاع از جان خود گذشتند، به یادگار گذاشته‌اند."هیچ‌کس جنگ را تائید نمی‌کند و هیچ‌کس دوست ندارد در جنگ حضور داشته باشد". اینها جملات کسی است که سال‌هاست با خاطرات جنگ دست و پنجه نرم می‌کند. سالیان سال از شهادت دوستانش و خانواده‌اش می‌گذرد ولی هنوز وقتی حرف در مورد سعید جان‌بزرگی یا شهید بهروز مرادی پیش می‌آید بغض گلویش را می‌فشارد.جاسم غضبان‌پور، هنرمند عکاسی است که در خرمشهر به دنیا آمد و به خاطر جنگ تحمیلی و عکس‌هایی که از این رویداد گرفت مطرح شد ولی از اینکه جنگ شد ناراحت است. غضبان‌پور هنرمندی است که از اینکه همیشه در دوران هفته دفاع مقدس به یاد او و امثال او می‌افتند گلایه می‌کند ولی بازهم با آغوش باز می‌پذیرد که در مورد آن دوران و عکاسی از دفاع مقدس صحبت کند. آنچه در ذیل می‌آید متن مصاحبه خبرنگار مهر با غضبان‌پور است که در دفتر وی در میان انبوهی از عکس‌های جنگ و البته خاطرات ماندگار وی انجام شد:

* از چه سالی به عکاسی روی آوردید؟

 ــ‌ از کلاس سوم ابتدایی عکاسی را شروع و از پنجم ابتدایی تا امروز از همین راه نان می‌خورم.

* جاسم غضبان‌پور این‌ روزها چه می‌کند و به چه کاری مشغول است؟

ــ‌ سر و سامان دادن به آرشیو عکس‌های خودم و بچه‌های خرمشهر و مدون کردن آنها به یکی از مهمترین دغدغه‌های این روزهای من تبدیل شده است.

* یکی از مهمترین و بهترین آرشیوهای عکس جنگ نزد شماست. از آن آرشیو چگونه نگهداری می کنید؟

 ــ‌ حفظ و ثبت عکس‌هایم در حال انجام است. آنها را خرد خرد کتاب‌ می‌کنم تا ثبت شود. آثارم را بر اساس سناریوهایی که زمان جنگ نوشته بوده و بر اساس آنها عکاسی کرده بودم، به کتاب تبدیل می‌کنم و البته اگر اسپانسری پیدا شود آنها را چاپ می‌کنم. یکی از مجموعه‌هایم که حتی به چند قدمی چاپ هم رسیده مجموعه‌ای با عنوان "دیوار نوشته‌های جنگ" است که در دو جلد بچه‌های ایرانی و عراقی آماده چاپ است.

 * خیلی از عکاسانی که در آن 8 سال عکاسی می‌کردند بدون سناریو و صرفا جهت عکاسی از جنگ به مناطق عملیاتی می‌رفتند. آیا شما هم چنین بودید؟ ستاد تبلیغات جنگ بسیاری از عکاسان را بدون موضوع به جنگ می‌فرستاد. شما با سوژه و سناریو به جنگ می‌رفتید یا شما نیز به دنبال یافتن سوژه پا به کارزار جنگ گذاشتید؟

ــ‌ سوژه‌ها برای عکاسی در جنگ زیاد بود ولی اگر شما به عنوان عکاس ذهن منسجمی نداشته باشید محصول خوبی نخواهید داشت. عکاس قطعا با پیش‌زمینه موجود در ذهنش باید کار کند و با چندین سناریو وارد صحنه شود. وقتی در جنگ هستید نمی‌توانید بگویید که آمدم تنها از فلان سوژه عکس بگیرم. یک عکاس خوب، همه چیز را می‌بیند و بعد بر اساس سناریوهای ذهنی خود پروژه تعریف می‌کند و عکس می‌گیرد. ما در ایران عکاس جنگ به مفهوم واقعی کلمه نداریم. حتی خود من نیز عکاس جنگ نیستم. من اگر اسم خودم را عکاس جنگ می‌گذارم باید در سطح دنیا، هر کجا جنگ شود آنجا حضور داشته باشم وگرنه به صرف این که در طول هشت سال دفاع مقدس عکاس بودم، عکاس جنگ محسوب نمی‌شوم. مثل "جیمز نچوی" یا دیگرانی که هر جا جنگ شود آنها اولین نفری هستند که در صحنه حاضر می‌شوند. من بچه خرمشهرم که از قبل از انقلاب در آنجا عکاسی می‌کردم. وقتی جنگ شد همان کار را ادامه دادم. جاسم غصبان‌پور بخشی از خرمشهر و خرمشهر بخشی از وجود او است. قبل از انقلاب من در خرمشهر با عکس‌های مستند و اجتماعی که داشتم نمایشگاه گذاشتم.حالا تصور کنید که من در خرمشهر هستم و ناگهان جنگ می‌شود، اولین گلوله توپ 50 متری من به زمین خورد. کار من عکاسی بود و بعد از دیدن جنگی که حادث شد و من آنجا بودم سیر عکس‌هایم به سمت جنگ رفت. هنوز هم که هنوز است ما تخصصی نگاه نمی‌کنیم. در دنیا کسی که عکاس جواهرات است، تنها و تنها به عکاسی از جواهرات می‌پردازد. او عکاسی دیگری نمی‌کند. دغدغه‌ها و غم نان ما را مجبور می‌کند که در همه زمینه‌های عکاسی کار بکنیم و البته هیچ کاری هم نمی‌کنیم زیرا فله‌ای کار می‌کنیم.

* آیا تعداد عکاسانی که به جنگ رفتند کافی بود؟

 ــ‌ خیر به نسبت بزرگی و عظمت و زمان جنگ تعداد آنها بسیار کم بود.

 * ولی باید در نظر بگیرید که در آن دوران و وقتی جنگ آغاز شد ما آن تعداد عکاس که در نظر شماست نداشتیم که به جنگ بفرستیم. درست است؟

 ــ‌ بله درست است تعداد عکاسان در آن زمان زیاد نبود.

 * پس چگونه است که ما خیلی‌ها را داریم که نام عکاس جنگ را برای خود انتخاب کرده‌اند؟

ــ‌ هستند تعداد زیادی که نام عکاس جنگ را بر خود می‌گذارند ولی متأسفانه خروجی کمی دارند و بهتر است توضیح بدهند که عکاس جنگ ایران و عراق هستند و نه عکاس جنگ.

دیدگاه ها (0)
img