29

آبان

1403


فرهنگی و هنری

31 تیر 1392 09:33 0 کامنت

صبح ساحل، فرهنگی _ گروه آرتافرین جنوب، اولین گروه تئاتر معلولان بندرعباس، نمایش «عصریخبندان» را به کارگردانی رضا غریب زاده دریایی و تهیه کنندگی سمیره دیناری درتیرماه به اجرا گذاشت.

 

پایان اجرای پنج روزه‌ی نمایش «عصریخ‌بندان» کاری از گروه آرتافرین جنوب اولین گروه تئاتر معلولان بندرعباس به کارگردانی رضا غریب‌زاه دریایی وتهیه کنندگی سمیره دیناری.  به بهانه این اجرا صحبتی با رضا غریب زاده دریایی که کارگردان گروه تئاتر تارس هم هست داشتیم نه در مورد اجرا بلکه در مورد گروه تئاتر معلولان .

 

 گروه شما کی وبه چه شکل تشکیل شد؟

 

در پی بحث تئاتر درمانی درسازمان بهزیستی شکل گیری گروه‌های تئاتر معلولان اتفاق افتاد. درسال 84 اولین دوره بین‌المللی تئاتر معلولان درتهران برگزار شد. من از این طریق متوجه شدم تئاتر معلولان درکشور فعالیت دارد. درآن سال دراستان یک گروه تئاتر معلولان بود که آن هم درمیناب فعالیت داشت. از حسن سبحانی کارگردان گروه مینابی راهنمایی گرفتم. به اداره بهزیستی استان مراجعه کردم ودرخواست تشکیل گروه تئاتر معلولان را دادم.

 

 گروه شما از چند نفر تشکیل شده است؟

 

 روز اول که شروع کردیم 40 نفربودند که همه معلول جسمی حرکتی بودند وتا الان 7 نفر با گروه همکاری مداوم دارند

 

 همه ی اعضای گروه معلول هستند؟

 

طی جلسه‌ای بهزیستی اعلام کرد که برای تشکیل گروه نیاز نیست تمام اعضاء معلول باشند. نسبت بازیگران معلول به بازیگران سالم باید سه به یک باشد و اگر بقیه عوامل گروه  معلولیت نداشته باشند ایرادی ندارد وگروه‌ها دقیقاً شهریور85 تشکیل شد.

 

 الان گروه چند نفره است؟

 

 5 نفر از اعضاء معلول هستند  وچون امکاناتی  که بهزیستی  امکانات لازم را دراختیار نگذاشت بسیاری از بچه های معلول همکاری را ادامه ندادند.

 

 تعامل گروه با بهزیستی به چه شکل است؟ گروه زیرنظر بهزیستی است؟

 

زیر نظر بهزیستی نیست. درنظربگیرید، گروه می‌خواهد به جشنواره‌ای برود بهزیستی فقط یک ماشین دراختیار گروه می‌گذارد. ولی باقی‌هزینه‌ها را نه! اصلاً مدیران بهزیستی مستقیم گفتند چنین برآورد هزینه‌ایی برای اداره در بودجه سالانه تعریف نشده است.

 

 بر چه اساسی گروه تئاتر معلولان تشکیل دادند، یعنی نمی‌دانستند گروه برای ادامه کار هزینه دارد؟

 

روز اول از تهران اعلام شد که این (تشکیل گروه تئاتر معلولین) باید بیفتد. سازمان بهزیستی  جشنواره منطقه‌ای را برگزار کرد. دراین چند سال  این جشنواره از تهران مدیریت می‌شد وبه استان‌ها اعلام کرده بودند برای تشکیل گروه باید هزینه کنند اما مدیریت سازمان که تغییر کرد گفتند به تئاتر نیازی نیست. من فکر می‌کنم تغییر مدیریت باعث شد بودجه‌ای برای تئاتر معلولان تعریف نشود. اما وقت اجرا اگر مثلاً به میزی یا چیزی وسیله دیگر نیاز داشته باشیم اگردرانبار داشته باشند دراختیار گروه قرار می‌دهند.

 

 دلیل این‌که با معلولان شروع به کار کردی چه بود؟

 

شعار نشود، نمی‌گویم عشق به آدم واین‌چیزها، یکی از دلایلی که با معلولان کار می‌کنم به خاطر خودم است. یک سری اتفاقاتی درمعلولان می‌افتد که در فرد سالم نیست. معلول وقتی احساس می‌کند یک نفر نسبت به او دلسوزی می‌کند از او فاصله می‌گیرد.این اتفاق باعث می‌شود که معلول با درونیات خودش تنها باشد. وقتی وارد تئاتر می‌شود این درونیات غلیان می‌کند. اصلاً خودشان علاقه‌درونی دارند. وقتی این علاقه را می‌بینید دلیلی نیست که من بگویم می‌خواستم معلول را وارد اجتماع کنم ومعلول ثابت کند که نسبت به بقیه کمبودی ندارد این حرف‌ها قبلاً گفته شده وتمام شده است.

 

 وقتی شما می‌گویید قصدتان کمک به معلول برای ورود به جامعه نبوده، ممکن است اینگونه تعبیر شود که شما  برای این با معلولان کار می‌کنید که ازسازمان های حمایت از معلولان پولی دریافت کنید؟

 

به نکته خوبی اشاره کردید ، درآمد! به کارنامه گروه که نگاه کنید می‌بینید وابسته به هیچ ارگانی نبوده است، یعنی اگر کار کردیم با هزینه شخصی بوده یا نهایتا اداره‌ای هزینه 2 تا بنر تبلیغاتی را به ما داده است یا خود بهزیستی تنها یک ماشین دراختیار گروه قرار داد وبس. حتی سفرهایی بوده که با هزینه شخصی خودمان رفتیم. ما اسپانسر نداریم پس حرف شما که درآمد دارد با این تفاسیر رد می شود. ببینید وقتی سالن پرباشد، ارگان‌های مختلف بلیت اجرا را بخرند وزیربنر ما اسامی انواع واقسام ارگان‌ها زده باشد که اسپانسر ما باشند وبلیط‌های اجرا را بخرند‌بله، به درآمد می رسیم اما این اتفاق نمی‌افتد.

 

 وقتی با گروه خودت کار می‌کنی اگر مثلاً بازگشت هزینه نداشته باشد می‌شود گفت برای دل خودت است که وارد تئاتر شدی حالا هم درسش را می‌خوانی، ولی وقتی شما به گفته خودتان به فکر وارد کردن معلولان به اجتماع نیستی، تنها دلیلی که می‌شود گفت این است که درآمدی برایت داشته باشد! غیر از این است؟

 

نشانه‌هایی برای اینکه ما وابسته به جایی باشیم دراجرا باید باشد. روز اول که من با این معلولان شروع کردم گفتند ما دوست داریم تئاتر کار کنیم. ما هم نسبت به بقیه توانایی داریم وتا الان هم توانستند وجشنواره‌های مختلف هم رفتند. من یک سال کار نکردم چون واقعاً از هیچ‌جا حمایت نمی‌شدیم. بچه‌ها گفتند اشکالی ندارد تو رفتی ما خودمان کار می‌کنیم. وقتی این پشتکار را می‌بینم، اصلاً برایم مهم نیست که دیگران چه فکر می‌کنند مهم نیست کسی فکر کند که من از فلان ارگان حمایت مالی می‌شوم چون وقتی نفس عمل پاک است حرف بقیه مهم نیست.

 

 چه تفاوتی دارد درشهری که تئاتر در زندگی مردم شهر جایی ندارد ومدیران شهری، دربرنامه‌هایشان جایی برای تئاتر درنظر ندارند معلولان تئاتر کار بکنند یا نکنند؟

 

یعنی چون مدیران شهری هیچ بودجه وحتی فرهنگ تئاتر برای‌شان تعریف نشده است، من تئاتر کار نکنم؟! حتی با معلولان، یک جا برای خودت ضرورت می‌بینید. برای اطرافیانت، برای کوچه و بازار ضرورت می‌بینید که این کار را انجام بدهید.

 

 مثلاً ضرورت تئاتر معلولان چیست؟

 

ضرورتش الان مشخص نمی‌شود.در کشوری که خیلی از فرهنگ‌ها تعریف نشده، ضرورت تئاتر درنسل بعدی نمایان می‌شود. دهه 60 دربندرعباس معلمان تئاتر کار می‌کردند . دهه 70 نسل ما روی کار آمد ضرورتش این جاست اگر آنها تئاتر را کنار گذاشته بودند الان ما هم اینجا نبودیم. الان هم امثال من اگر تئاتر را رها کنند ده سال بعد تئاتری دربندرعباس نمی‌ماند. ما بین بد وبدتر باید یکی را انتخاب کنیم.

 

 تئاتر چه تاثیری روی جامعه معلولان داشته؟

 

سال 85 یا 86 بود. سازمان بهزیستی یک مدیری داشت به نام آقای ...، نگاه درستی به تئاتر نداشت. یک روز دعوتش کردم یک اجرا گذاشتم فقط برای این آقا با همین گروه، بعد برگشت به من گفت: من فکر می‌کردم تئاتر یعنی شعبده‌بازی، الان فهمیدم تئاتر یعنی‌ چه، بعد از آن حدود دو سال دربندرعباس تئاتر می‌دید. خب این یک نفر تاثیر خودش را داشت.

 

 منظورم این است که تئاتر کارکردن یک گروه از افراد معلول چه تاثیری برجامعه معلولان که شاید زیرنظر بهزیستی یا عضو انجمن معلولان  یا ارگانی دیگر باشند دارد؟

 

تاثیر بالاتر از این که روز اول بعضی از بچه‌ها دیپلم هم نداشتند؟ الان گروه 15 نفره‌ای هستیم که هفت نفر فعال هستند. یازده‌نفر اعضاء لیسانس گرفتند. بچه‌هایی که روز اول به زور سرتمرین حاضر می‌شدند، می‌گفتند ما بیاییم روی صحنه که به ما بخندند. دقیقاً همین نفرات، دقیقاً مهدی کناری به من گفت: بیام تئاتر کارکنم که به من بخندند، الان لیسانس الکترونیک وکارمند اداره برق است.تئاتر هم کار می‌کند ومی‌گوید: دوست دارم فوق لیسانس تئاتر بخوانم. سمیره دیناری لیسانس ریاضی کاربردی است. خانم کناری لیسانس علوم ارتباطات اجتماعی وکارمند بهزیستی است. سمانه ناصری فوق‌دیپلم، صغری ناصری لیسانس، تئاتر بی‌اثر نیست. یکی از اثراتش این بودکه من خودم هم ادامه تحصیل دهم. باورت نمی‌شود در روز اول به هم نگاه نمی‌کردند. خجالت می‌کشیدند  که مشکل حرکتی دارند اما الان برایشان مهم نیست.  جسارت ورود به اجتماع را دارند واین تاثیر من نیست تاثیر تئاتر است. الان اگر این گروه را رها کنم نسل بعدی تنها می‌شود باید یک نفر باشد.

 

 این چندمین اجرای عموم گروه است؟

 

سومین اجرای عمومی است، نمایش مسافر، (سال 80 دربندرعباس)، شب واقعه 5( شب درقم ) واین هم سومین اجرای عموم گروه است.

 

 در چند جشنواره شرکت داشتید؟

 

دو جشنواره استانی، چهار جشنواره منطقه‌ای، یک جشنواره بین‌المللی، یک جشنواره بسیج ویک جشنواره سوره.

 

 جشنواره استانی معلولان؟!

 

نه،‌ما با گروه معلولان درجشنواره تئاتر استانی غیرمعلول که هرساله دراستان برگزار می‌شود.

 

 در جشنواره بین‌المللی به چه شکل شرکت کردید؟

 

کار ما برای جشنواره برگزیده شد. جدا از کار مستقل گروه، با هماهنگی خانم فخری (از پایه‌گذاران تئاتر معلولان ایران ) با یک گروه ارمنستانی یک اجرای آیینی سنتی داشتیم که طرح اجرا را با کارگردان ارمنستانی نوشتیم ودر تالار وحدت اجرا کردیم. درادامه قرار بود گروه به ارمنستان اعزام شود که به دلایل تعویض مدیریت این فرصت از گروه گرفته شد.

 

 خب وقتی به گفته‌ی شما تئاتر روی جامعه معلولان یا حداقل معلولانی که درتئاتر فعالیت دارند تاثیرمثبتی داشته چرا مدیران سازمان هایی که متولی حمایت از معلولان هستند هیچ کمکی به گروه شما نمی‌کنند؟

 

اصلاً مهم نیست، باید قبول کرد، هنوز مدیران فرهنگی ما تئاتر را نمی‌فهمند، چه توقعی از سایر مدیران می‌شود داشت! اگر ما به مدیران توجه کنیم از عشقمان، از هنرمان، از تئاترمان عقب می‌مانیم. پس بهتر است به آنان توجه نکنیم. البته مدیران همیشه برای ممیزی حاضر هستند. زمانی می‌شود  یک مدیر را مدیرگفت که راه را نشانت بدهد نه سنگ پیش پایت بیندازد.

 

 پس شما فکر می‌کنید برای اینکه این تاثیر مثبت ادامه داشته باشد باید بدون توجه به مدیرانی که مسئول حمایت از معلولان هستند کار کنید؟

 

نه، نمی خواهیم توجه نکنیم . ولی آن ها باید وظیفه خودشان را بدانند. ( نه اینکه ما مدام به آنها یادآوری کنیم)

 

 پس شما به کارتان ادامه می‌دهید که تاثیرمثبتی که تاحالا به آن رسیدید درجامعه معلولان ادامه داشته باشد؟

 

من کارم را با معلولان ادامه می‌دهم، حالا اگر حتماً کار روی صحنه نبریم اتفاقاتی دیگر با این گروه می‌افتد.

 

 پس موافقید که تئاتر چه مدیران  آنرا درک کنند چه درک نکنند نفهمند باعث پیشرفت از لحاظ فرهنگی و شخصیتی خود فرد می‌شود؟

 

دقیقاً، تاثیرخودش را می‌گذارد، آدم را از آن شکل منفعلی که هست بیرون می‌آورد، به پنج سال بعد نگاه کنیم.

 

خانم دکتر فخری از پایه‌گذاران تئاتر معلولان استان  خطاب به تماشاگرانی که در پنج‌شب اجرای «عصریخبندان» این تئاتر را دیدند،بیانیه ای صادر کرده که در پایان ارائه شد.او معتقد است که یکی از دلایل تداوم هنر  همین تماشاگران هستند.

 

باورمان کنید... باورمان کنید

 

تماشاگران محترم ...

 

بار دیگر دوستان ما ... یاران همیشگی‌مان درصحنه نمایش ... درصحنه‌ای به دور از تفاوت‌ها ... پیام خویشتن را به گوش جان‌های پاک شما می‌رسانند. «ما می‌توانیم ... باورمان کنید ... باورمان کنید...»

 

آنها بار دیگر خاطره‌ای شورانگیز، متفاوت وبه یادماندنی بر روی صحنه آفریدند.

 

دوستان ما باردیگر همچون ستاره‌های درخشان صحنه / نمایش را رنگ‌ورویی تازه دادند وجانی دوباره بخشیدند.

 

و اما شما تماشاگران...، دوستان ... ، یاری‌گران همیشگی ... شمایی که حضورتان، بودن‌تان و گرمای وجودتان، جانبخش دوستان‌مان بود.

 

اگر می‌دانستید حضور سبزتان تا چه حد جان خسته‌ای را به وجد می‌آورد، هرگز آن را از دوستان‌مان دریغ نمی‌کردید.

 

اگر می‌دانستید حضور سبزتان یعنی بودن ... یعنی شور زندگی ... یعنی باور داشتن ... یعنی ... مطئمن بودم آن را هرگز از دوستان‌مان دریغ نمی‌کردید.

 

آموختیم که نمایش تغییر می‌دهد، توان می‌دهد، انگیزه می‌دهد ... ولی نه به تنهایی ... بله ... جادوی حضور شماست که به دوستان ما درصحنه نمایش وصحنه زندگی جانی دوباره می‌بخشد.

 

پس دستان یاریگرتان را از ما دریغ نکنید... وبا ما باشید ... نه امروز ... هر روز ...

 

 با سپاس.

 

دیدگاه ها (0)
img