03

آذر

1403


فرهنگی و هنری

02 آذر 1392 09:11 0 کامنت

صبح ساحل ، هنری - «همیشه برای خودم روشن کردم که اگر من را به خاطر فیزیک چهره به روی بیلبورد تبلیغاتی بردند یا در سریال «کلاه پهلوی» آوردند که اصلا تست بازیگری هم از من نگرفتند و من بازیگری را بلد نبودم این‌ها را خدا به من داده است. من با مجموعه‌ای از امکاناتی که خدا در ظاهر من گذاشته وارد مسیری شدم که آن را هم خودش به بهترین شکل برایم پیش آورد. پس چه تکبر و غروری؟»این‌ جملات، بخشی از حرف‌های امیر علی دانایی - بازیگر نقش «فرخ» در سریال «کلاه پهلوی» - است که طی یک گپ و گفت صمیمی با فرزاد حسنی، مجری برنامه «چهل سالگی» رادیو مطرح شد. فرزاد حسنی خطاب به امیر علی دانایی می‌گوید: می‌خواهم تو را به یک سفر ببرم، می‌خواهیم در این سفر مثل کارهای هنری‌ات که خودت بودی، خودت باشی و به من صادقانه جواب دهی. تصور کن در یک باند پرواز یک هواپیمایی تک سرنشین آماده است تا تو را سوار کند و خودت هم باید آن را هدایت کنی، قبل از پرواز است و شما می‌خواهی با عده‌ای خداحافظی کنی، به هر حال سفرهای هوایی در ایران خیلی خطرناک است.

او می‌پرسد: اگر احیانا بخواهی جایی استخدام شوی و بگویند باید یک نفر معرفی تو باشد، چه کسی را لایق، شایان و معتمد می‌دانی؟دانایی که با ایفای نقش در «کلاه پهلوی»، اولین تجربه بازیگری در تلویزیون را ثبت کرد و اتفاقا در این سریال جزو بازیگرانی بود که در دوبله به جای خود صحبت کرد، پاسخ می‌دهد: به هر حال دوستان خیلی زیادی دارم که می‌توانم در این زمینه از آن‌ها کمک بگیرم اما حسنی حرف او را قطع می‌کند و می گوید: آن کسی را نام ببر که می‌دانی شش دونگ حواسش هست و دانایی منوچهر اسماعیلی (دوبلور) را به عنوان اولین نفر نام می‌برد.

حسنی می‌پرسد: با منوچهر اسماعیلی سر دوبله کار آخرت آشنا شدی؟دانایی جواب می دهد: نخیر، ایشان شوهرخاله من هستند. دانایی این را که می‌گوید حسنی متعجب می‌پرسد: منوچهر اسماعیلی شوهرخاله توست؟! چقدر خوب است، پس شما گوشتان از صدای خوب پر است. دیگر چه کسانی را نام می‌بری؟

دانایی بیان می‌کند: دوست که خیلی زیاد دارم آقای امیر قلعه‌نوعی، آقای مهدی مهدوی‌کیا، امین حیایی عزیز.حسنی عنوان می‌کند: می‌خواهی با هواپیما پرواز کنی و برای واپسین کلمات قبل از سفر مخاطبت را امین حیایی انتخاب می‌کنی. ایرادی ندارد؟دانایی می‌گوید: نه اشکالی ندارد.حسنی که این گپ و گفت دوستانه با امیر علی دانایی را در استودیو ضبط برنامه «چهل سالگی» رادیو نمایش انجام می دهد، امین حیایی را به روی خط می‌آورد و پس از احوال‌پرسی با او به حیایی می‌گوید: می‌خواهیم رفیق شفیقتان را که خودش پشت فرمان نشسته سوار هواپیما کنیم.حیایی با تعجب می‌پرسد: مگر بلد است؟ به به یک روزه خلبان شد؟ گفتم این امیر علی‌ دانایی بااستعداد است.حسنی در ادامه حرف حیایی عنوان می‌کند: اهل خطر است، آدمی که برای یک سریال هفت - هشت سال از بهترین لحظات زندگی‌اش را صرف کند اهل خطر است دیگر، رفیق آن‌ور خط او هم که با دستمزد کم پای سریال می‌ایستد به خاطر اینکه دل به فرهنگ دارد او هم اهل خطر است دیگر.

حرف حسنی به اینجا که می‌رسد، دانایی هم با حیایی احوال پرسی می‌کند و به او می‌گوید: یک سفری در پیش دارم می‌خواهم سوار هواپیما شوم ان‌شاءالله خیلی زود یکدیگر را ببینیم و حیایی از او می‌پرسد: کجا می‌روی؟دانایی پاسخ می دهد: فکر می‌کنم به یک سفر خارجی می‌خواهم بر‌وم.حسنی به میان حرف آنها می‌پرد و بیان می‌کند: چقدر خوش خیال است که فکر می‌کند یک سفر خارجی می‌رود نمی‌داند شاید در جزیره قشم پیاده‌اش کنیم. سپس خطاب به حیایی می‌گوید: به امیرعلی که می‌خواهد پشت فرمان هواپیما بنشیند چند توصیه کن و حیایی خطاب به دانایی می‌گوید: اولا کلاچ یادت باشد، ترمز یادت نرود، به آیین‌نامه خوب توجه کن، صندلی‌ را خوب تنظیم کن و کمربندت را هم سفت ببند.

حسنی در این حین می‌خندد و به شوخی می‌گوید: مهم این است که اگر گرمش شد شیشه را پایین ندهد.

او از دانایی سوال می‌کند که چرا امین حیایی را برای آخرین صحبت‌هایش انتخاب کرده است؟ و به جای دانایی حیایی جواب می‌دهد که چون 9 ماه با هم زندگی کردند.حسنی ادامه می‌دهد: خیلی‌های دیگر هم در پروژه «کلاه پهلوی» بودند چرا امین؟ و این بار خود دانایی خاطرنشان می‌کند: امین برای من واقعا مثل یک برادر بزرگتر می‌ماند.حسنی باز هم خطاب به دانایی از او می‌خواهد که بگویدحیایی به عنوان یک سوپراستار چه ویژگی اخلاقی دارد؟ و بازیگر نقش فرخ «کلاه پهلوی» اظهار می کند: ویژگی اخلاقی‌اش به عنوان یک سوپراستار این است که هیچ شباهتی به سوپراستار ندارد، این مهمترین چیزی است که می‌توانیم بگوییم. هم خودش است، هم عوض نشده و خیلی مهربان است و هم اینکه برخلاف 99 درصد از دوستان سوپراستار تحمل حضور آدم‌های دیگر را نیز در این حرفه دارد و حتی به آن‌ها کمک می‌کند.

حسنی می‌افزاید: ‌امین چقدر روی خودش کار کرده تا وقتی یک فرد از خودش قد بلندتر و جوان‌تر می‌آید که فوتوژنیک هم هست و نقش مهم و اصلی را در سریال بازی می‌کند به او حسادت نکند؟

دانایی عنوان می‌کند: اولین پلانی که در «کلاه پهلوی» با امین می‌خواستم بازی کنم، برایم جالب و جذاب بود که به هر حال در کار اول داشتم روبه روی امین حیایی بازی می‌کردم، او به من گفت سینمای ما به یک پسری که ... این تیکه‌اش را نمی‌توانم بگویم چون تعریف از خود می‌شود.حسنی با اعتراض بیان می‌کند: بگو بابا. ما در جایی که نباید از خودمان تعریف کنیم تعریف می‌کنیم و جایی که باید تعریف کنیم تعریف نمی‌کنیم.حیایی از پشت خط می‌گوید: گفتم سینمای ما یک کلارک گیبل کم دارد.اما دانایی خاطرنشان می‌کند: نه گفت سینمای ما یک بازیگری که خوش‌تیپ، خوش‌قیافه و قدبلند باشد واقعا کم داشت و من خیلی خوشحالم که تو وارد سینما شدی.او ادامه می‌دهد: آن لحظه برای من لحظه‌ی عجیبی بود به خاطر اینکه به شدت هاج و واج مانده بودم ما یک دوستی خیلی نزدیک در طول همه این سال‌ها با هم داشتیم و حتی دوستی و رفاقتمان خارج از حیطه کار است.سپس حسنی عنوان می‌کند: پس امین بیشتر از هر کسی دوست دارد که تو از این سفر سالم برگردی و بعد از این جمله از حیایی خداحافظی می‌کنند.

حسنی به ادامه صحبت هایش با دانایی درباره سفر برمی‌گردد و می‌گوید: چند دکمه که مشخص شده است را می‌زنی و نوک هواپیمایت بلند می‌شود و شما را بالا می‌برد. زمانی که از زمین بلند می‌شود، معمولش این طور است که کمی دل آدم‌ها هُری پایین می‌ریزد برای تو هم همین‌طور است؟ و آیا از پرواز نمی‌ترسی؟

دیدگاه ها (0)
img