نگاهی گذرا به مشکلات شهری معلولان در مناسبتی جهانی به نام آنان

سهم معلولیت محدودیت نیست


نویسنده: راضیه نیرومند

انسان شگفتی جهان هستی و مخلوق خالقی یکتا است. او که همواره در پی کسب آموزه‌های گوناگون علمی و برقراری ارتباط با دنیای پیرامون است، سهولت در دسترسی به امکانات، یکی از نیازهای ضروری‌اش به شمار می آید. شمار قابل توجهی از جمعیت جامعه را معلولان تشکیل می‌دهند. معلولیت دارای انواع مختلفی است که معلولیت جسمی-حرکتی یکی از آن‌ها است. وجود معلولیتی ناخواسته که آنان را از بهره‌مندی در دریافت خدمات شهری محروم می‌کند. ویلچرنشینانی که حتی ترددِ بدون همراه نیز در پیاده‌روهای غیرهم‌سطح و غیراصولی برایشان غیرممکن است و دور ماندن از امکانات رفاهی ویژه‌ معلولان، این قشر از جامعه را به انزوا فراخوانده است. استعدادهایی که در نبودِ امکانات تلف می شوند و جوانان تحصیل کرده‌ای که عدم مناسب‌سازی بستر شغلی، زحمات چندین و چندساله‌شان  را زیر سوال میبرد. به مناسبت 12آذر، روز جهانی معلولان نگاهی گذرا به وضعیت  نابهسامان فضای شهری می‌اندازیم و پس از آن به سراغ دو تن از افراد دارای معلولیت حرکتی می‌رویم تا موانع و مشکلات سدِ راهشان را به بهانه‌ی ثبت چنین تاریخی در تقویم جهانی، به گوش مسئولان برسانیم.

        

عدم مناسب سازی فضای شهری
بنا بر آخرین آمار منتشر شده در سال98، هرمزگان بیش از ۳۵ هزار معلول جسمی، حرکتی، ذهنی، ضایعات نخاعی و ناشنوا دارد. به گفته رئیس انجمن ضایعات نخاعی هرمزگان، عدم مناسب‌سازی فضای شهری و عدم رعایت استانداردسازی باعث شده  است تا شهر بندرعباس به نسبت برخی شهرهای دیگر کشور، برای معلولان از ایمنی کمتری برخوردار باشد. او همچنین در مورد جابه جایی این افراد از طریق ناوگان حمل و نقل عمومی گفت: «حمل و نقل ناقص شهری در بندرعباس باعث شده معلولان مانند شهروندان عادی نتوانند در فعالیت های اجتماعی حضور داشته باشند.  تاکسی و اتوبوس ویژه‌ای برای جابه جایی این افراد در نظر گرفته نشده است. این در حالی است که در کشورهایی مانند اسپانیا، صد درصد اتوبوس‌ها برای استفاده‌ آسانِ معلولان مناسب‌سازی شده است که علاوه بر رفت و آمد آسان، مجهز به دستگاه صوتی و تصویری اعلام ایستگاه‌ها، علائم توقف بریل برای نابینایان و نیز مسیرهای لمسی در مرکز شهر است. با توجه به موقعیت جغرافیایی شهر بندرعباس و ساحل طولانی آن، حتی احساس خنکای نسیم برآمده از خلیج فارس نیز به دلیل وجود  جدول کشی‌های نامناسب برای این افراد، تبدیل به آرزویی کودکانه شده است. ویلچرهای ساحلی  که حتی نامش برایمان ناآشناست است، در کشورهای دیگر به وفور برای رفاه حال معلولان در نظر گرفته شده است. لذت از تقریحات آبی و مکان‌های مفرح که حتی برای اقشار فاقد معلولیت نیز شوخی خنده دار این روزهاست؛ چه برسد به حائز اهمیت دانستن آن برای مدیران و مدنظر قرار دادن افراد معلول در برنامه شلوغ کاریشان.  از طرفی خیل عظمیی از معلولان نیز در روستاها زندگی می کنند که به دلیل عدم توانمندسازی و آموزش برای داشتن شغلی مناسب و بعضا سرپرست خانوار بودن،روزگار بر آنان بسیار سخت می‌گذرد».
  
گفت وگو با دو معلول جسمی و حرکتی و نگاهی کوتاه به نیازهای اولیه خاصِ ویژه معلولان
مسیرهای عبور ویلچرنشینان مناسب نیست
دستان ظریف و لاغرش صندلی چرخدار را به جلو می‌رانند. لبخندی ملیح بر لب دارد. نامش «آرام» است وبه راستی که همانند نامش آرام و باوقار است. سالهاست که شعر می گوید و کتابی نیز از او به چاپ رسیده است. پرستاری تمام وقت از او نگهداری می‌کند؛ زیرا پدر و مادرش را در سانحه‌ تصادف از دست داده است. حلقه ای از اشک در چشمانش برق می‌زند و ماجرای حادثه را سربسته ادا می‌کند: «امیدی به زنده ماندنم نبود، چیز زیادی در خاطرم نیست. روزها در بیمارستان بستری بودم. هنگام ترخیص، دنیای آرامم متلاطم‌تر از هر زمانی دیگر بود. با کوچکترین بهانه‌ای، بغض به زور نگه داشته‌ام در گلو می‌ترکید. آماج آرزوهایم ویران شده بود. با حسرتی وصف ناپذیر به عبور عابران نگاه می کردم و حسرت دو پایی را میخوردم که پزشکان به ناچار آن را از من جدا کردند. اکنون سهم من از این دنیای پر رمز و راز، کنج خانه‌ای است که نور خورشید، آن را روشن و ماهِ شب، به سکوت می برد. تا قبل از معلولیتم در اداره‌ای مشغول به کار بودم. ۲۰ سال از خدمتم می‌گذشت. به ناچار خودم را بازنشسته کردم؛ زیرا رفت و آمد برایم بسیار سخت وغیرممکن شده بود. ساختمانی عظیم و چند طبقه که فاقد امکانات قابل توجه برای عبور ویلچرنشینان بود». آرامی که یک لحظه در جایش آرام و قرار نداشت و از این اتاق به آن اتاق برای گرفتن امضا و کارهای اداری پله ها را یک در میان درمی نوردید، اکنون  همان پله‌ها و نرده‌های ورودی اش همانند غولی عظیم الجثه، سد راهش است. او که در آن زمان شاید لحظه‌ای حتی از خاطرش نمی‌گذشت بر کسی که پای دویدن ندارد، چه می گذرد، اکنون زمزمه این روزهایش این است که ای کاش مسئولان و ناظران ساختمانی در هنگام ساخت و سازها، این قشر از جامعه را نیز در خاطر داشتند.
    
انتظارِ تساوی حقوق اولیه
«ایمان» شهروند معلول دیگری است که سرپرست خانواده است. او با ابراز ناراحتی از مشکلات و رفتار ترحم‌آمیز بعضی افراد با معلولان  که ناشی از اطلاعات کم و تفکر محدود آن‌ها است گلایه‌مند است. دلخوری‌اش را به ماجرای روز قبل نسبت می‌دهد و می‌گوید: «برای انجام کاری مجبور به حضور در یکی از اداره‌جات شدم. خوشبختانه ساختمان دارای آسانسور بود اما از آنجایی که دکور آن محیط به گونه‌ای امروزی طراحی شده بود، باید حتما می‌ایستادم تا اپراتور مرا ببیند. محیط بسیار شلوغ و بدون نوبت بود. حدود نیم ساعتی که به همین منوال گذشت، با صدای بلند اعتراض کردم که کارمندی از آن سمتم آمد و از روی ترحم خواست کار من را انجام دهد. حس ناتوانی و ترحم در آن لحظه را بارها و بارها در
مکان های دیگر نیز تجربه کرده‎ام. چه وجه تمایز و برتری در انسانِ ایستاده است که این چنین باعث عدم تساوی حقوق اولیه‎ بین ما و آنان می شود؟ اگر قوانين موجود اجرا شود، معلولان نیز می‎توانند به راحتی در جامعه حضور يابند و نيازی به نگاه ترحم‎آميز و حتي كمک ندارند.  مسئله دیگر فضای نامناسب تردد در پیاده روها و نبود وسیله‎ نقلیه برای رفت و آمدهای ضروری است. هزینه‎های زیاد آژانس و دربستی برای ما که از درآمد بالایی برخوردار نیستیم، بسیار کمرشکن است. از طرفی بارها و بارها قول‌هایی برای خانه دار شدن جامعه معلولان داده شده که حداقل این وعده برای من تاکنون عملی نشده است. اميد است
مناسب سازی مكان ها با توجه به عنوان پایتخت اقتصاد ایران، برای استان هرمزگان بين مسئولان نهادينه شود. اکثریت افراد دارای معلولیت از توانمندی‌ها، استعدادها و نبوغ فراوان برخوردار هستند که  بارها به اثبات رسيده است. متوليان امر بايد با بستر سازی مناسب، زمينه را
 برای شكوفایی اين استعدادها و توانمندی‌ها ايجاد كنند».

      

روزنامه صبح ساحل

برای این مطلب تا کنون نظری ثبت نشده‌ است.
0 / 200
  • نظر شما پس از بررسی و تایید منتشر خواهد شد.
  • لطفا از بکاربردن الفاظ رکیک، توهین و تهمت به اشخاص حقیقی و حقوقی خودداری کنید.

آخرین خبرها