اتفاق ناگوار و تلخ فوت مهسا امینی هموطن عزیز کُردمان قلب مردم را جریحه دار نمود. بیشک آنچه به عنوان مطالبه آحاد جامعه مطرح است؛ بررسی دقیق و مستند علت اصلی حادثه و برخورد با مقصران و در گامی مهمتر جلوگیری از تکرار چنین حوادث ناگواری باید باشد. مطالبهای به حق که مطمئنا ارزیابی و حتی تجدید نظر در برخی رویکردها را هم میطلبد. در دین اسلام نفی خشونت ریشههای عمیقی دارد و مبنای این دین هم براساس عطوفت و مهربانیست.اینکه ممکن است عملکرد برخی از ما مسلمانان برخلاف این نگاه باشد ناشی از رفتار ماست و نه دین اسلام، به تعبیر دقیقتر«اسلام به خود ندارد عیبی/هرعیب که هست ازمسلمانی ماست» و مراد از اسلام هم اسلام اصیل است.متاسفانه شاهد اعمال خشونتبار زیادی بنام اسلام در دوران گذشته و حتی دوران حاضر هستیم که نماد بارز و برجستهاش خشونتورزان داعشی و طالبانی و حامیان این نگاه و روش در سایر کشورهای اسلامی هستند. قرآن کریم آکنده از آیاتی در مخالفت با خشونت و توصیه به نرمخوییسیت؛ آنگه که خطاب به پیامبرش میگوید که با پیروان حتی خطاکارش اینچنین کند:«فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ كُنْتَ فَظًّا غَليظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَ شاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ.... « یعنی به مرحمت خدا بود که با خلق مهربان گشتی و اگر تندخو و سختدل بودی مردم از گِرد تو متفرق میشدند، پس از (بدیِ) آنان درگذر و برای آنها طلب آمرزش کن و (برای دلجویی آنها) در کارِ (جنگ) با آنها مشورت نما، یا در آیه دیگری : «وَلَا تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ وَلَا السَّيِّئَةُ-دْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِي بَيْنَكَ وَبَيْنَهُ عَدَاوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيمٌ» یعنی هرگز نیکی و بدی در جهان یکسان نیست، همیشه بدی (خلق) را به بهترین شیوه (که خیر و نیکی است پاداش ده و) دور کن تا همان کس که گویی با تو بر سر دشمنی است دوست و خویش تو گردد. با نگاهی عمیق به سیره پیامبر گرامی اسلام(ص) هم ملاحظه می کنیم در این سیره هم نفی خشونت چقدر پررنگ است و در حدیثی به نقل از ایشان: «مـُدَارَاةُ النَّاسِ نِصْفُ الْإِيمَانِ وَ الرِّفْقُ بِهِمْ نِصْفُ الْعَيْشِ» یعنی: نصف ایمان، مداراة و برخورد خوب با مردم است و نرمی و رفاقت هم نصف زندگانی است. در کلام و سیره حضرت علی(ع) هم نفی خشونت بسیار برجسته است. آنجا که آزادی عمل و مجال بیان نظری خلاف نظر و عقیدهاش به همه مخالفین سیاسیش می دهد و تا جایی که دست به شمشیر نبرده و جان و مال و ناموس مردم تجاوز نکنند. در جایی دیگر این سخن ایشان در مورد بیرون آوردن خلخال از پای دختر یهودی هم که بسیار معروف است، همینطور ازسیره ائمه اطهار و سایر بزرگان دینی هم پی میبریم که سیره این بزرگان هم آکنده از نفی خشونت و دوری از آن بوده است. این نکته بسیار مهم است که در زمانی از طرف مکتبی دعوت به نفی خشونت می شود که آگاهی و مدنیت بشر 1400 سال قبل به مراتب از بشر امروزی و جامعه امروز کمتر بوده است. اسلام به ارشاد جامعهای می پردازد که جنگهای قبیله ای و کشت و کشتار، فخر جامعه آن روز بود و داشتن دختر ننگ بزرگ؛ ننگی که با زنده به گور کردن دختران در پی زدودن آن بودند. اما در مقابل، تداوم نسل پیامآور همین دین از دخترش است و به قول بسیاری از مفسرین مصداق کوثر در آیه «إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ»است. به هر روی اقتضای امروز ما هم با توجه به شالودهها و بنیانهای اصلی این دین، گسترش برداشتی خشونتپرهیزانه از دین اسلام است.