29

آبان

1403


اجتماعی

17 بهمن 1401 08:43 0 کامنت
لارنس کلبرگ روانشناس، کسی است که یکی از مهم‌ترین نظریات در حیطه‌ی رشد اخلاقی در روانشناسی را پایه‌گذاری کرده است. او داستانی که یک تنگنای اخلاقی را نشان می‌داد، در قالب یک سوال قرار داده و با 72 پسر ده تا شانزده ساله در میان گذاشت. تحقیق کلبرگ سه سال به طول انجامید و در نهایت توانست قضاوت اخلاقی آزمودنی‌هایش را بررسی، تحلیل و طبقه بندی کند. کلیت داستان پژوهش به این صورت است که هاینتس مردی است که همسرش دچار یک بیماری لاعلاج شده و هر لحظه بیشتر او را به مرگ نزدیک می‌کند. داروی بیماری همسر هاینتس در دست داروسازی است که حاضر است در مقابل دریافت پول خیلی زیادی دارو را به هاینتس بفروشد، اما هانتس این پول را ندارد. سوال کلبرگ از آزمودنی‌هایش این است که در این موقعیت هاینتس باید چه کار کند؟ آیا باید بگذارد همسرش بمیرد؟ یا باید دارو را به هر قیمتی به دست آورد؟ هنگامی که آزمودنی‌ها پاسخ خود را اعلام می‌کردند، محقق در مورد چرایی و چگونگی تصمیم‌شان از آن‌ها سوال می‌پرسید. نتیجه‌ی این آزمون و تکرار آن با آزمودنی‌های دختر و پسر از مناطق و کشورهای مختلف نشان داد رشد اخلاقی افراد در تمام فرهنگ‌ها یکسان است و داوری افراد در مراحل اولیه‌ی رشد اخلاقی با ترس از مجازات و امید پاداش شروع شده و به نگرش اصولگرایانه مطلق و جهانی، چون عمل براساس «قاعده‌ی زرین» که نشات گرفته از قراردادهای اجتماعی و عدالت است ختم می‌شود. اما مطابق با این تحقیق و نظریه کلبرگ، زنان در اکثر موارد به حد اعلای رشد اخلاقی نمی‌رسند. خانم کرول کلیگان روانشناس، این مساله را نقطه‌ی آغازی برای «نظریه‌ی مراقبت» قرار داد. به طور کلی او در این نظریه به این اشاره می‌کند که اخلاق در مردان مطابق عدالت و قرارداد اجتماعی شکل می‌گیرد، اما در زنان مطابق تعامل اجتماعی و حفظ گروه رشد می‌کند. کرول کلیگان توضیح می‌دهد که این تفاوت به معنای عقب بودن مراحل رشد زنان از مردان نیست، بلکه نشان دهنده‌ی تفاوت است. مردان در حل مسائل سعی می‌کنند همه چیز را در چهارچوب قواعد انتزاعی صورت بندی کنند و از این رو بسیاری از زوایای مساله از دید آنان پنهان می‌ماند. اما زنان واقعیت‌ها را به شکل شبکه‌ای از روابط درهم‌تنیده می‌بینند و در مقابل از زوایای دیگر غافل می‌شوند. تمام این‌ها نمانگر برتری یک دیدگاه بر دیگری نیست، بلکه نشانگر تفاوت‌ها در نقش‌پذیری‌های مختلف است. در اکثر پژوهش‌ها و تحقیقات روانشناسی چون اجرا کنندگان و نظریه پردازان مرد هستند، از کشف تفاوت غافل مانده و آنچه مطابق با رشد و ساختار مردانه پیش نرود، ضعف و کاستی تلقی می‌کنند.امروزه با توجه به شکل‌گیری موج سوم در روانشناسی و وجود روانشناسی انتقادی و نقدهای فمنیستی می‌تواند امیدوار بود که روانشناسی جریان غالب از این دیدگاه  مردانه فاصله بگیرد. 

دیدگاه ها (0)
img