مسئله نگاه به شرق و مورد رابطه با چین



از زمانی که بحث قرارداد اقتصادی 25 ساله بین ایران و چین پیش آمد، انتقادات زیادی از سوی تحلیلگران و ناظران اقتصادی و سیاسی در مورد ماهیت و مضمون این قرارداد صورت گرفت. بسیاری از این تحلیلگران این سوال را مطرح کردند که عمق بخشیدن و توسعه روابط با چین چه محاسن یا تبعات مثبتی برای ایران به ارمغان خواهد آورد.
برخی از منتقدان نیز این قرارداد را برای ایران خسارت بار ارزیابی کردند. با گذشت نزدیک به 2 سال از امضای این قرارداد، حالا و در جریان سفر اخیر ابراهیم رئیسی، رئیس جمهور کشورمان به چین بار دیگر، همکاری های دو جانبه و رابطه ایران با چین را در مظان پرسش های متعددی قرار داده است. بحث اساسی اینجاست که آیا رابطه بین ایران و چین یک همکاری راهبردی و توسعه گراست؟ اساسا توسعه روابط ایران با چین، رابطه ای راهبردی است؟ این رابطه تا چه اندازه در انطباق با مناسبات جدید جهانی است؟ در پاسخ و جهت ارزیابی تحلیلی از این پرسش ها باید مولفه های مختلف در سطح نظام بین الملل، مسائل منطقه ای و همچنین در ارتباط با خودِ چین به عنوان یک قدرت نوظهور مهم در معادلات و مناسبات جهانی را مورد توجه قرار داد.
همچنان که اشاره کردم، مدت زمان زیادی از سفر رئیس جمهور کشورمان و هیات همراه وی به چین نمی گذرد که تحلیل و تفسیرهای مختلفی در این رابطه از سوی ناظران و تحلیلگران داخلی و بین المللی مطرح می شود. در واقع، عمده تحلیل ها معطوف به ماهیت این سفر است که اساسا چه آورده ای برای ایران می تواند داشته باشد. برای تحلیل مسئله ذکر شده باید سازگاری ایران با واقعیت های آینده نظام بین الملل را مورد ارزیابی و تحلیل قرار دهیم. چین کشوری است که به طور خاص از اواسط دهه 1980 میلادی، یک انقلابِ گفتمانی را در سطح کلان تجربه کرد و با محوریت مسائل اقتصادی، به طور خاص نوعی سیاست خارجی عملگرا را تعریف نمود.
روندی که همچنان نیز ادامه دارد و موجب شده تا این کشور به یکی از قدرت های بزرگ در نظام بین الملل در حوزه اقتصاد تبدیل شود.  چین که دومین اقتصاد بزرگ جهان است و در حوزه هایی نظیر عرصه فناوری و تجارت خارجی، بازیگری فعال در مناسبات و معادلات بین المللی است، توانسته در مدت زمانی کوتاه، به کنشگری جدی و قابل اتکا در نظم جدید بین المللی تبدیل شود. این جایگاه برای چین سبب شده تا رقیبان خود از بلوک غرب را در بسیاری موارد کنار زند. برای مثال در سال 2000 روابط اقتصادی محدودی با کشورهای قاره آفریقا داشت اما تنها ظرف 9 سال، به شریک اول تجاری و اقتصادی قاره آفریقا تبدیل شد و رقبای غربی خود را در این حوزه کنار زد. البته که چینی ها این روند را در بسیاری از حوزه های دیگر نیز از خود نشان داده اند و مثلا در روابط تجاری خود با آمریکا، تراز مثبت دارند.
اتفاقات رخ داده و سیر پیشروی شگفت انگیز چین در زمینه اقتصادی و به عنوان یک غول بزرگ در عرصه اقتصاد جهانی ما را به یاد این سخن تاریخی «ناپلئون بناپارت» می اندازد که گفت: «بگذارید چین در خواب باشد زیرا وقتی از خواب برخیزد، جهان را تکان خواهد داد.» اگرچه بسیاری از تحلیلگران اکنون بر این گفته بناپارت صحه می گذارند و معتقدند که روندی که چین در پیش گرفته در سال های نه چندان دور جایگاه این کشور را در مناسبات جهانی به رتبه نخست ارتقا خواهد داد. ناگفته نماند که سیر صعودی و جهش دار این کشور در عرصه جهانی سبب شده تا برخی تحلیلگران این نظریه را مطرح کنند که جایگاه چین در شرایط فعلی اقتصاد جهانی می تواند به یک تغییر موازنه جدی از حیث اقتصادی از بلوک غرب به ساخت بلوکی به نام شرق منجر شود. 
همین مسئله سبب شده که موافقان رابطه با چین در داخل کشور، همراهی و سازگاری ایران با روندهای آتی را یک الزام حیاتی برای ایران ارزیابی کنند. این تحلیلگران معتدند که ایران یک قدرت منطقه ای مهم با سطح کنشگری فرامنطقه ای و بین‌المللی است و توسعه همکاری های آن در سطح بین المللی با کنشگرانی نظیر کشور چین، نَه یک انتخاب بلکه یک الزام راهبردی است.  البته باید دید که مزایای قابل توجه توسعه همکاری ها با چین برای ایران در عرصه بین المللی تا چه اندازه خواهد بود که بر ادامه این رابطه امیدوار بود.
در کنار این مسئله، همچنین باید این ارزیابی را در نظر گرفت که مسائل و مولفه هایی که چین را به شریکی مهم برای ایران تبدیل می کنند، چه هستند؟ به نظر می رسد، دلیل اینکه ایران چین را در عرصه مناسبات و معادلات منطقه ای و جهانی به عنوان یک شریک راهبردی انتخاب کرده، در سایه فشارهای فزاینده ای است که جهان غرب به رهبری آمریکا علیه ایران ترتیب داده که سعی دارند از کشورمان یک کنشگر حاشیه ای و ضعیف در عرصه بین المللی بسازند. در واقع، ایران به واسطه توسعه روابط با چین و تمرکز صِرف این کشور بر گفتمان اقتصادی و تمایز دادن حوزه‌های سیاسی و اقتصادی از یکدیگر، می تواند اقدام به جذب سرمایه گذاری های خارجی، توسعه زیرساخت ها، و البته تقویت بنیان های قدرت خود در ابعاد مختلف کند. مسائلی که در کنار هم، توسعه روابط با کشوری نظیر چین را برای ایران به یک موضوع مهم تبدیل کرده اند. 
نویسنده: آیت وکیلیان
روزنامه صبح ساحل
برای این مطلب تا کنون نظری ثبت نشده‌ است.
0 / 200
  • نظر شما پس از بررسی و تایید منتشر خواهد شد.
  • لطفا از بکاربردن الفاظ رکیک، توهین و تهمت به اشخاص حقیقی و حقوقی خودداری کنید.

آخرین خبرها