جنگ با اراده‌ی خویش


نویسنده: محیا تکنده

هنگامی که تصمیم می‌گیریم هدف یا برنامه‌ی دشواری را دنبال کنیم، ابتدای کار قوانین سختی برای خود در نظر می‌گیریم.
  
 چند روزی با تمام قوا به برنامه و هدف خود پایبند می‌مانیم و تمام آن را اجرا می‌کنیم، اما عموما بعد از چند روز یا نهایتا چند هفته، ناگهان بر اثر یک گام بی‌اهمیت آن را رها می‌کنیم و این چرخه آن قدر در زندگی تکرار می‌شود که تقریبا از دست زدن به هر تصمیم و عملی وحشت می‌کنیم.
 تصور کنید یک برنامه‌ی روتین مطالعه برای خود در نظر گرفته‌اید، صبح‌ها از خواب برمی‌خیزید و بعد از کمی نرمش به سراغ مطالعه می‌روید، صبح دو ساعت، بعد از ظهر سه ساعت و شب‌ها را هم به مرور مطالعه‌ی روز اختصاص می‌دهید.
 اجازه نمی‌دهید برنامه‌های ناگهانی و وسوسه‌ها جلوی مسیرتان  سبز شوند، بسیار قدرتمند در حال مطالعه هستید و روزها به همین منوال می‌گذرد، همه چیز تا روزها عالی است و شما بابت اراده و ثبات قدمی که دارید به خودتان افتخار می‌کنید. بعد از یک هفته دوست‌تان شما را به یک مهمانی چند ساعته دعوت می‌کند. 
بعد از کلی کلنجار درونی تصمیم می‌گیرید چند ساعتی به خود استراحت بدهید و در مهمانی شرکت کرده و ساعاتی را به آن اختصاص دهید. در مهمانی احساس می‌کنید زمان بیشتری نیاز دارید، با خودتان فکر می‌کنید که اگر سه ساعت پنج ساعت شود، به هیچ کجای جهان بر نخواهد خورد. هنگامی که بعد از ساعت‌ها خوش‌گذرانی به خانه باز می‌گردید، احساس خستگی می‌کنید و استراحت را به مطالعه ترجیح می‌دهید.
 روز بعد هم دیرتر از خواب بیدار می‌شوید و ساعت‌ها در فضای مجازی گشت و گذار می‌کنید، در نهایت فکر می‌کنید بیش از حد از برنامه دور شده‌اید و دیگر مهم نیست. برنامه‌ی مطالعه را از شنبه دوباره از سر خواهید گرفت. با خودتان می‌گویید از شنبه بیشتر به برنامه پایبند خواهید بود و سخت‌تر مطالعه 
می‌کنید. اما شنبه هم باز همین چرخه‌ی اراده‌ی سخت و فروریختن ناگهانی تکرار می‌شود. اگر به زمینه‌ی زندگی دقت کنید، تجربه‌ی برنامه‌هایی که با شدت و سختی شروع شده‌اند، اراده به خرج داده‌اید و بعد از مدتی ناگهان شکست خورده‌اند یا متوقف شده‌اند بسیار زیاد است. رژیم غذایی، محدود کردن ساعات حضور در شبکه‌های مجازی، آموختن زبان، کتاب خواندن، تمرینات ورزشی و غیره. 
چه اتفاقی رخ می‌دهد که همیشه مغلوب اراده‌ی خود می‌شوید؟ مغز ما آموخته است که در شرایط استرس‌زا با یافتن یک موقیت خوشایند سیستم پاداش را فعال کند و با یک احساس خوب، هیجان منفی‌ای که تجربه می‌کند را تعدیل کند. عادات ما، معمولا آن نقطه‌ی امنی هستند که با پناه بردن به آن‌ها مغز استرس را کاهش می‌دهد.
 بنابراین چرخه‌ی تصمیم، شکست و عادت را مداوما تجربه می‌کنیم. اگر برنامه‌ی خود را کمالگرایانه تنظیم نکنیم و همیشه زمانی را برای اتفاققات غیر منتظره بگذاریم،  استرس خراب شدن برنامه کاهش می‌یابد. خود شفقت ورزی و مهربان بودن با خود باعث می‌شود احساس گناه جاماندن از برنامه کم شود و احساس گناه کمتر منجر به نیاز کمتر به پناه بردن به عادات مخرب خواهد شد. اهداف خود را به شکل معقولی در نظر بگیرید و اگر برنامه با شکست مقطعی مواجه شد، اجازه ندهید اثر «دیگر مهم نیست و از شنبه دوباره شروع می‌کنیم» شما را
 ببلعد.
 آگاهی به سیستم مغز هنگام این رخداد‌ها باعث می‌شود خود را ضعیف و بی‌اراده فرض نکنید، همه‌ی آدم‌ها این موقعیت‌ها را تجربه می‌کنند، بیاموزید که چطور این موقعیت‌ها را تعدیل کرده و دوباره به برنامه‌ی خود بازگردید. 

برای این مطلب تا کنون نظری ثبت نشده‌ است.
0 / 200
  • نظر شما پس از بررسی و تایید منتشر خواهد شد.
  • لطفا از بکاربردن الفاظ رکیک، توهین و تهمت به اشخاص حقیقی و حقوقی خودداری کنید.

آخرین خبرها