05

دی

1403


اجتماعی

29 فروردین 1394 08:23 0 کامنت

صبح ساحل ، اجتماعی - صبح ساحل ، اجتماعی - مديران / علي اصغر خليلي :استاد بختياري  از اساتيد برجسته علم مديريت  کشور است که سالهاي متمادي  بيشترين مشاوره و تحقيق وتدريس را در اين حوزه داشته است به بهانه حضور ايشان در استان  برآن شديم تا از تجربيات با ارزش  ايشان استفاده نموده که گفتگوي ذيل حاصل آنست و تقديمتان مي گردد :

ابتدا خودتان را معرفي کنيد؟

من پرويز بختياري مدرس دروس مالي و حسابداري ، ليسانس و فوق ليسانس حسابداري دارم و دکتراي مديريت مالي و بازرگاني و در بيشتر دانشگاه‌ها که اين رشته  بالاخص براي مديران تدريس مي شود،  اين افتخار را دارم که در خدمت اساتيد و مديران کشور باشم. بيشتر سوابق تجربي من در زمينه مشاوره مديريت بوده  و بيش از40 سال است که با سازمان مديريت صنعتي همکاري مي کنم . سازمان مديريت صنعتي سازماني است عمدتا مشاوره اي است و البته آموزش‌هاي مديريت هم جزمسئوليتهايش دارد. در واقع در رسالت سازمان مديريت صنعتي توسعه ظرفيت مديريت کشور هدف قرار گرفته و خوشحال هستم که در تمام اين مدت در خدمت سازمان بودم و پيوسته در کارهاي مربوط به تحقيقات، آموزش ،آموزش مديران و تأليفات مربوط به مديريت بالاخص در زمينه حسابداري  و مالي را در برنامه داشتم .

شما از اساتيد موفق و برجسته علم مديريت کشور هستيد ، چگونه به اين درجه دست يافتيد ؟

موضوعي که بعد از پيروزي انقلاب اتفاق افتاد اين بود که کشور با مديران روبرو شد که فاقد تجربه‌هاي کافي در زمينه مديريت بودند و اين طبيعي بود . در همه کشورها ي انقلابي بعد از پيروزي ، معمولاً مديراني مصدر امور مي‌شوند که در رژيم گذشته يا در زندان بودند يا کودک بودند که ‌بتوانند آن تجربه‌هاي کافي به دست بيآورند بنابراين يکي از مقولاتي که ذهن ما را  در سازمان مديريت صنعتي مشغول کرد آموزش مديريت بود من در حوزه تخصص خودم که مالي و حسابداري بود به اين نتيجه رسيدم که مديران را با مفاهيم مالي و حسابداري آشنا بکنيم ،بنابراين کاري که در سال 60 کردم کتابي را به کمک يکي از همکاران تأليف کرديم که مهم‌ترين و فوري ترين مفاهيم مالي و حسابداري را به زباني ساده آموزش مي‌داد و از همين زمان ما شروع کرديم به تدريس اين مقوله در سازمان مديريت صنعتي و خود سازمان‌ها و  بسياري از  مراکز آموزشي  که آن زمان براي مديريت به وجود آمده بود  . بنابراين يکي از رشته‌هاي تدريس من در حوزه آموزش اصولاً آموزش مفاهيم مالي و حسابداري براي مديران بودآين کاررا خوشبختانه تا به امروز ادامه دادم و خوشبختانه آن متن آموزشي که آن زمان تاليف شد و تا به امروز بارها مورد تجديد نظر و مورد ويرايش قرار گرفته و چاپ‌هاي متعددي شده و در اکثر سازمان‌هاي آموزشي و مؤسسات آموزشي تنها متني است که عنوان متن آموزشي مورد استفاده اساتيد محترم هم قرار مي‌گيرد .

ضرورت داشتن علم مديريت مالي براي مديران چيست؟

مديران اصولاً براي تصميمات خودشان  به اطلاعات  نياز دارند بخش اعظمي از اين اطلاعات جنبه مالي دارد و مستقيماً محصول سيستم‌هاي اطلاعاتي حسابداري  اين مؤسسات است . ميزان آشنايي مديران با نحوه تهيه اين اطلاعات و کاربرد آنها و چگونگي استفاده اطلاعات در تصميمات يکي از مقوله‌هايي است  که مستقيماً در کيفيت تصميماتي که مديران اتخاذ مي‌کنند تأثير خواهد داشت، بنابراين آموزش مديران در زمينه مفاهيم مالي و حسابداري و آشناکردن اين مديران با مفاهيم اساسي و مهم ترين گزارشات مالي و نحوه استفاده از اين گزارشات و اصولاً مرتفع کردن آن سؤالاتي که معمولاً مديران در حين عمل در تجربيات خودشان داشته اند و کمتر فرصت کردند اين سؤالات را از متخصصين مالي مؤسسه خودشان داشته باشند ضرورت دارد . ماهم تلاش مي‌کنيم در اين کلاس‌ها اين سؤالات را پاسخ دهيم و براي آنها مهارت‌آموزي کنيم که چگونه بتوانند از گزارشات مالي تهيه شده توسط دستياران مؤسسات خودشان استفاده کنند .

مديريت مالي در حوزه علم مديريت چه جايگاهي دارد ؟

دنياي حسابداري اصولاً دو بخش اساسي دارد. بخش مهمي از حسابداري به نام حسابداري مالي است. حسابداري مالي تهيه اطلاعات براي کاربران بيرون از مؤسسه را مورد هدف قرار داده است. آنهايي که در بيرون از مؤسسه هستند و مؤسسه را تأمين مالي مي‌کنند مديران در ارائه اطلاعات به اين گروه مسئوليت مستقيم دارند، مثل سهامداران، دولت به خاطر بحث ماليات و يا به سازمان‌هاي متبوع خودشان يعني سازمان‌هاي فراگيري که مؤسسات تابعه آن‌ها هستند و همچنين به مجمع سهامداران و هر نوع گزارشگري ديگري مثل سازمان بورس و اوراق بهادارکه شرکت‌ها در آن عضويت پيدا مي‌کنند و حتي مجامع حرفه‌اي که شرکت‌ها و مؤسسات در آنها عضويت دارند . امروزه  بعضا در مورد بعضي از سازمان‌ها و مؤسسات حتي کنترل‌هايي در زمينه بهاي تمام شده خصوص اتفاق مي‌افتد که مؤسسات موظف هستند که اطلاعات مربوط به بهاي تمام شده خودشان را گزارش کنند . به هر حال گزارشاتي که سازمان‌هاي  بيروني مي‌خواهند بايد با امضاي مديريت داده شود بنابراين مديران در تهيه و ارائه اين گزارشات مسئوليت مستقيم دارند و چون گزارشات را طبيعتاً خودشان تهيه نمي‌کنند بايد نظارت کنند. پس  بايد اين گزارشات رامتوجه شوند و درک کنند .

بخش ديگرکار سيستم‌هاي حسابداري  ،حسابداري مديريت است که مستقيماً اطلاعات مورد نيازبراي کنترل عمليات ، برنامه‌ريزي و تصميم‌گيري را در اختيار مديران در سطوح مختلف سازماني قرار مي‌دهد . بنابراين مديران اين بخش از حسابداري را براي خودشان تعبيه‌ مي کنند و ميزان آشنايي آنها با حسابداري مديريت مستقيماً در کيفيت تهيه اين اطلاعات تأثيرگذار است . حسابداري مديريت متأسفانه امروزه در کشور ما به شدت مهجور واقع شده و بسياري از مؤسسات و سازمان‌هاي بزرگ فاقد آن و در شأن خودشان هستند. حتي شرکت‌هاي پذيرفته‌شده در بورس اعلام مي‌کنند که ما حسابداري مديريت مناسبي نداريم در اين بخش خاص مسئوليت مديران خطير است . مديران مي‌بايست حسابداري مديريت را خودشان اول درک کنند و بفهمند و با آن آشنا شوند بعدا  مبادرت به ايجاد اين حسابداري در سازمان‌هاي خودشان کنند و سپس براي به کارگيري و شکل‌گيري اين نوع حسابداري  حمايت کنند .

در مورد قيمت تمام شده بيشتر توضيح دهيد؟

حسابداري بهاي تمام شده بخش مهمي از حسابداري مديريت است. در سال‌هاي طولاني اخير حسابداري به صورت سنتي انجام مي شد و به دليل اينکه سازمان‌هاي انتفاعي کشور و توليدکنندگان ما در رقابت نبودند نياز زيادي براي داشتن سيستم‌هاي حسابداري صنعتي يا حسابداري بهاي تمام شده احساس نمي شد . اما امروزه اين زنگ‌ها  براي ما هم به صدا درآمده و  امروزه بسياري از توليدکنندگان داخلي حتي در داخل کشور ناچار به رقابت شدند .  اين وضعيت با پذيرفته شدن ايران به زودي در سازمان تجارت جهاني تشديد خواهد شد و ما ناچار خواهيم شد که با توليدکنندگان خارجي هم وارد رقابت شويم ، يکي از مؤلفه‌هاي رقابت ،  داشتن بهاي تمام شده دقيق است. مديران بايستي بهاي تمام شده خدمات و محصولات خودشان را به دقت زير نظر داشته باشند و آنها را بررسي کنند و در جهت کاهش بهاي تمام شده تلاش کنند و تا آشنايي با کم وکيف اين سيستم‌ها  نداشته باشند طبيعتاً آنچنان که بايد در جهت کاهش بهاي تمام شده و کنترل بهاي تمام شده مؤثر نخواهند بود . يکي از اساسي ترين نيازهاي سازمان‌هاي ما رقابت است . ما مي‌بايست با توليدکنندگان جهاني رقابت کنيم و در بازارهاي جهاني حضور پيدا کنيم و يکي از الزامات حضور ما در بازارهاي جهاني رقابت قيمت است . زماني ما مي‌توانيم از لحاظ قيمت رقابت بکنيم که  بهاي تمام شده محصولات خود را پايين بياوريم  . بهاي تمام شده متأسفانه در کشور ما بالاست و يکي از دلايل بالا بودن بهاي تمام شده عدم کارايي و بهره‌وري نازل در سازمان‌هاي توليدي ما است  ، بايد تلاش بکنيم  تا در جهت افزايش کارايي ،افزايش بهره‌وري مستقيماً بهاي تمام شده خود را تحت تأثير قرار دهيم و آن را کاهش دهيم .

پيشنهاد کاربردي خاصي براي رفتن اين سمتوسو داريد ؟

اولين قدم در جهت کاهش بهاي تمام شده اصولاً داشتن يک سيستم بهاي تمام شده مناسب است است . ما سيستم حسابداري بهاي تمام شده را در بسياري از سازمان‌ها و مؤسسات توليدي‌مان نداريم يا اصلا  سيستم حسابداري مناسب  نداريم و مديران ما خودشان اعتراف مي‌کنند که سيستم حسابداري  بهاي تمام شده مناسب را ندارند.  بنابراين داشتن خود سيستم حسابداري بهاي تمام شده اولين قدم هست  . ما بايد آگاهي پيدا بکنيم از کم وکيف بهاي تمام شده تا بدانيم نقاط ضعف مان در سازمانمان در کدام زمينه هست . در بعضي از سازمان‌ها مشکل آنها عدم کارآيي نيروي انساني است در برخي ديگر مقوله‌هاي توليدي مشکل دارد .  مقوله‌هاي توليدي برمي‌گردد به بحث عدم کارايي توليد . مقوله‌هاي مربوط به ضايعات ،بحث‌هاي مربوط به دوباره‌کاري‌ها ، بحث‌هاي مربوط به عدم کنترل چرخه توليد، زنجيره تأمين و بنابراين دچار مشکل هستند .  مي‌بايست بهاي تمام شده و سيستم بهاي تمام شده در هر سازماني به دقت مورد تجزيه ‌و تحليل و آناليز قرار گيرد تا متوجه شويم که نارسايي‌ها و مشکلات در هر سازماني مربوط به کدام بخش از زنجيره توليد است تا بتوانيم گام‌هاي مربوط به مرتفع کردن آن را برداريم .

پيشنهادي که براي مديران بخش خصوصي در سطوح پايينتر داريد چيست ؟

خوشبختانه در بخش خصوصي علاقه‌مندي مديران و نگراني آنها نسبت به سرنوشت مؤسسه  عميق‌تر ازبخش عمومي و دولتي است و اين طبيعي است . بنابراين در بخش خصوصي روند خوشبختانه مثبت است و در سال‌هاي اخير علاقه‌مندي بخش خصوصي به داشتن سيستم‌هاي حسابداري مناسب ، آگاهي  مديران نسبت به اطلاعات مالي افزايش چشمگيري پيدا کرده است . ما کمتر شرکت خصوصي و يا سازمان خصوصي داريم که مديران آنها تحصيلات مديريت نکرده باشند و اين جاي خوشبختي است . امروزه با گسترش سازمان‌هاي مشاوره‌اي و آموزشي در سطح کارشناسي ارشد اکثريت قريب به اتفاق مسئولين رده بالا و مديران ارشد اين نوع شرکت‌ها و مؤسسات و سازمان‌ها دانش‌آموختة   اين مؤسسات هستند و ميزان آگاهي  عمومي مديران نسبت به مقوله‌هاي مديريت بالاخص بحث کنترلهاي مالي افزايش چشمگيري پيدا کرده و اين اميدواري را مي‌دهد که در سال‌هاي نه چندان دور ان شاء الله با بهتر شدن فضاي کسب و کار  مديران بخش خصوصي ما نقش فعال‌تري را در ايجاد سيستم‌هاي مطلوب مديريتي در سازمان‌هاي خودشان داشته باشند .

چه توصيه اي به مديران بومي منطقه داريد و چه مطالعاتي پيشنهاد مي دهيد ؟

خوشبختانه در سال‌هاي اخير تأليفات و متون آموزشي در زمينه مالي بالاخص رشته تخصصي مالي و حسابداري گسترش چشمگيري داشته است.  در سال‌هاي اخير سازمان حسابرسي جمهوري اسلامي ايران بخش انتشارات آن متون آموزشي بسيار مناسب و غني در زمينه هاي حسابداري منتشر کرده است . اساتيد ديگري هم در خارج از اين سازمان‌ها در زمينه تأليف کتب و ترجمه‌هاي مناسب تلاش فراواني کردند و کمبود چشمگيري در زمينه متون آموزشي ويا متوني که مديران آنها را مورد استناد و مطالعه قرار دهند نداريم . با مراجعه بسيار ساده درفضاي مجازي  مي‌شود متون آموزش بسيار مناسبي را پيدا کرد و مورد استفاده قرار داد و کتاب‌هاي خود حقيردر اين زمينه نيز که معمولاً جامعه مديران  نسبت به آن اقبال نشان داده اند. در زمينه حسابداري مديريت و مديريت مالي وجود دارد .

در خصوص استراتژي هم شما تجربيات فراواني داريد ؟

يک چند سالي هست که  شخصاً در زمينه بحث تحقق استراتژي هم کار مي‌کنم  و جامعه مديريت با نام  من در کنار استراتژي و بحث ارزيابي متوازن ممکن است عجين بدانند. در فضاي مجازي  اگر جستجو کنند ممکن است اسم مرا در کنار کتابي تحت عنوان سازمان استراتژي محور که کتاب نام‌آشنايي است در بحث ارزيابي متوازن پيدا کنند . اين کتاب سازمان سنجش  به عنوان کتاب  کنکور(به عنوان يکي از منابع کنکور) و در رشته‌هاي کارشناسي ارشد مديريت و دکتراي مديريت انتخاب کرده است .

و اما حرف پاياني؟

بسيار جاي افتخار هست براي من که اخيراً با  بسياري از مديران رده بالاي استان ها در کلاس‌هاي اموزشي  آشناشدم وبا مشغله بسياري که دارند علاقمندي نشان داده  ودر کلاسها شرکت مي کنند واين نشان دهنده اين است که براي آموزش واقعاً اهميت قائل هستند . به‌هرحال استان هرمزگان با توجه به موقعيت اقتصادي و اقليمي و منطقه‌اي که دارد يکي از مهم‌ترين مناطق کشور است و مسئولين استان با درک درست از موقعيت استان تلاش دارند اين استان را در جهت شکوفايي کشور و رشد اقتصادي هدايت بکنند که اميدوار هستم  موفق باشند 

دیدگاه ها (0)
img