01

دی

1403


10 دی 1399 08:57 0 کامنت

معیشت و کیفیت زندگی اعضای یک جامعه، رابطه مستقیمی با اقتصاد آن دارد. فشارهای اقتصادی دهه اخیر ایران، فقط سفره‌های مردم را کوچک‌تر نکرده بلکه ذره‌ذره از متراژ خانه‌ها نیز کاسته‌است. تا جایی‌که خانه از محلی برای آسودگی، صرفا به قفسی برای پناه دادن به خانواده‌ها تبدیل شده‌است. روزگاری تصور زندگی در یک اتاقک 25 یا 30 متری برای خانواده ایرانی غیرممکن بود که عادت به زندگی در خانه‌های بزرگ و حیاط‌دار داشت. امروز اما نه تنها در هرمزگان بلکه در تمام کشور، خانه‌هایی با ابعاد کوچک‌تر از این نیز وجود دارد. کاهش ارزش پول ملی از یک سو معاملات مسکن را به پایین‌ترین حد خود رسانده‌ و تورم از سوی دیگر قیمت مسکن را به‌طرز غیرقابل کنترلی افزایش داده‌است. به‌طوری که اجاره‌بهای واحدهای مسکونی به یک معضل عمومی تبدیل شده‌است. خانواده‌های دهک‌های پایین اقتصادی، بیشتر از همه با این مشکل دست‌به گریبان هستند. تاجایی‌که هر روز بیشتر به حاشیه شهرها رانده می‌شوند. به دنبال افزایش شدید قیمت مسکن، شهرداری تهران طرح ساخت خانه‌هایی با متراژ حدود 25 متر را مطرح کرد. این طرح به دلیل مخالفت وزارت راه و شهرسازی، مجوز نگرفت اما در عمل به آخرین راه خانواده‌هایی تبدیل شده‌است که سرپناهی برای زندگی ندارند. گویا پاک کردن صورت مسئله، راه‌حل رایج مسئولان است. در غیر این صورت طرح‌هایی مثل مسکن مهر، مسکن ملی، خانه‌های اجتماعی و واحدهای 25 متری، دردی از افراد بی‌خانمان دوا می‌کرد. حباب مسکنی که مسئولان مدام از آن سخن می‌گویند، انگار خیال ترکیدن ندارد و هرسال باری تازه به دوش مستاجران اضافه می‌کند. طرح‌های بسیاری برای کنترل این وضع آمدند و رفتند؛ از مالیات بر خانه‌های خالی تا لغو مجوز املاکی‌های گران‌فروش. شکاف بین طبقات مختلف اجتماع اما هر روز آن‌قدر عمیق‌تر می‌شود که پول اجاره یک خانه در منطقه‌ای خاص، بیشتر از کارکرد ماهانه یک کارگر است. خرید خانه حتی برای افراد متوسط جامعه تبدیل به رویا شده‌است. گورخوابی و کارتن‌خوابی از میان همین فقر و فلاکت‌های مالی سر درآورد. معضل تکان‌دهنده‌ای که مدتی اذهان عمومی را به شدت متاثر کرد. اما آیا فراموش شدنش به معنی رفع آن است؟ در این شرایط چطور از یک جوان توقع داریم به آینده امیدوار باشد و برای رسیدن به مقصدی نامعلوم و متزلزل تلاش کند؟ 

img
دیدگاه ها (0)
img