"بروز آشفتگی در هیچ خانهیی ناگهانی نیست؛ بین شکاف چوبها، تای ملافهها، درز دریچهها و چین پردهها غبار نرمی مینشیند، به انتظار بادی که از دری گشوده به خانه راه بیابد و اجزاء پراکندگی را از کمینگاه آزاد کند".
اینها جملات آغازین کتاب خانهی ادریسیها از غزاله علیزاده هستند، کتابی که میتواند با همان سطور و صفحات اولیه خواننده را مجذوب خود کرده و مخاطب را با دیوار عظیمی از کلمات از جهان خارج جدا کند.
گرچه سرنوشت این نویسنده به بلندای طالع آثارش نبود و خیلی زود از عرصهی زندگی جدا شد، اما توانست با آثار گیرای خود بهویژه داستان خانهی ادریسیها، خوانندگان جویای رئالیسم اجتماعی را یافته و جای خود را در کتابخانهی خوانندهی ایرانی باز کند. داستان خانهی ادریسیها حول محور خانهیی قدیمی و با چهار ساکن ثابت میگذرد، خانم ادریسی، دختر میانسالش لقا که تمام عمر به تصمیم دیگران از مردها جدا بوده، وهاب نوهی پسری خانم ادریسی که از فرنگ بازگشته و یاور که مستخدم و باغبان خانه است. این خانه به همراه سرنوشت اندوهبار اعضای خود در حزنی خاک گرفته غرق است و هر کدام از این چهار نفر که بازماندهی خانوادهیی اشرافی هستند، سرنوشتی گره خورده با فضای اجتماعی زمان خود دارند، سرنوشتی که به شدت تحت تاثیر مردسالاری است و آنها را در انزوا از جامعه گرفتار کرده است.
داستان در شهر خیالی عشق آباد میگذرد، شهری که گروهی به تازگی در آن به قدرت رسیدهاند و حکم میکنند که ادریسیها باید سکونت در خانهی خود را با زنان و مردان دیگری از طبقهی فرودست سهیم شوند و تغییرات و کش و قوسها از همین جا پا به زندگی ادریسیها میگذارد. روایت علیزاده در این اثر با وسواس بسیار گزیده شده و کلمات و واژگان طوری در کنار هم قرار گرفتهاند که به سان یک شعر گوش نواز و لطیف به نظر میرسند. با توجه به سبک اثر که در حیطهی رئالیسم قرار دارد، شخصیتپردازیها بیش از اینکه به شخصیت برسند، به تیپ خلاصه میشوند. ویژگی خاص خانهی ادریسیها، اشارههای متعددی است که در نقد نظام مردسالارانه و سرمایهسالارانه دیده میشوند.
بسیاری به اشتباه این اثر را تا حدی فمنیستی میدانند، اما نویسنده به بحرانها و شرایط اجتماعی مردان هم به اندازهی زنان در این کتاب پرداخته است. علاوه بر موضوع اجتماعی، پرداخت شخصیت، زبان شاعرانه و توصیفات بدیع نویسنده، اشاره به تغییر و رشد شخصیتها در مواجهه با تغییرات محیطی و شرایط پیشبینی ناپذیر ستودنی است و میتوان آن را سفری در کنش انسان نسبت به شرایط اجتماعی دانست. به طور کلی، خواندن چنین اثری از ادبیات معاصر ایران میتواند تجربهی بینظیر و لذتبخشی باشد، چرا که اثری است که در کنار موضوع خود و واقعیات گزندهیی که بیان میکند، با روایتی شاعرانه مخاطب را شگفتزده خواهد کرد.
روزنامه صبح ساحل