اگر آسوده خاطریم



صبح ساحل، اجتماعی _ آورده‌اند که در روزگاران قدیم، دزدی، شبانه به منزل کسی وارد شد وچون صاحب‌خانه را درخواب دید داروندار او را به غارت برد. صاحب منزل، بامدادان خودرا به محضرحاکم وقت رسانید وشرح ماجرا گفت ودادخواهی کرد حاکم ابتدا اندکی برآشفت که چرا بیدار نبودی تا از مال و زندگی‌ خود حفاظت کنی وکسی جرات وارد شدن به منزلت را نداشته باشد، مردمالباخته ودلسوخته با جسارت توام با اعتراض گفت: جناب حاکم ؛ من وامثال من به اعتبار و امید اینکه شما بیدارید، شب‌ها با خیال راحت می‌خوابیم. حاکم از جواب معنی‌دار صاحب منزل تکانی خورد و بخودآمد وگفت: راست گفتی وحق باتوست وظیفه‌ی من است که از مال‌وجان شما ومانند شما حفاظت کنم ودستورداد از او دلجویی وجبران خسارت شود و دزد را پیدا کنند وبه مجازات برسانند.

 اما بعد، اینجانب مدتهاست در صدد بوده‌ام که از چندگروه از خدمتگزاران جامعه که جز درمواردخاص، کمترکسی به یادآنها وخدمات و زحمات آنان است یادی بکنم وبه سهم خود قدردانی نمایم.

 این گروه‌ها یکی ماموران آتش‌نشانی است ودیگری ماموران فوریت‌های پزشکی یا همان اورژانس. این عزیزان شب‌وروز بیدارند وآماده وگوش‌به‌زنگ تا هرجا حادثه‌ای رخ داد یا بیماری، نیاز به کمک داشت بی‌درنگ به یاری آنان بشتابند وهرچه می‌توانند انجام دهند.

سالها پیش برای خود نگارنده در هر دو مورد حادثه‌ای رخ دادکه به یاری آنان نیاز فوری بود و وقتی با اولین تماس تلفنی ماجرا را شرح دادیم فوراً درکوتاه‌ترین زمان‌ممکن، به یاری ما آمدند وآنچه می‌بایست انجام دهند، انجام دادند. این نوع حوادث برای دیگران هم پیش آمده است.

وقتی من وشما آسوده‌خاطر، صدای آژیر آمبولانس‌ها یا ماشین‌های آتش‌نشانی را می‌شنویم متوجه می‌شویم که آنها کیانند ودرحال‌ چه ماموریتی هستند که البته درچنین مواردی رانندگان محترم باید فوراً راه را برای آنان بازبگذارند تا هرچه زودتر به محل حادثه برسند وجان‌ومال دیگران را نجات دهند.

 به‌نظر اینجانب، اگر تاکنون نشده، خوب است وبسیار بجا که سالی یکبار، به مناسبتی، این عزیزان را درجایی گردآوریم و از زحمات وخدمات آنان به نحوی قدردانی کنیم که قدردانی از زحمات دیگران، نوعی شکرگزاری به درگاه خداوند یکتاست.

 این نکته را هم با اخلاص تمام اضافه کنم که تنها این دو گروه نیستند که شایسته احترام و اعزاز و اکرام هستند بلکه زحمتکشان دیگری هم هستند که ما کمتر به آنها می‌اندیشیم از جمله، رفتگران زحمتکش وپرتلاش که شب وروز مخصوصاً نیمه‌های شب درمیان انبوه گردوخاک ولجن،‌به جمع‌آوری زباله‌ها وپس‌مانده‌های زندگی روزانه،مشغولند ومحیط را پاک وتمیز می‌کنند تا من وامثال من باز هم بدون ملاحظه وخیلی راحت وساده، آت‌وآشغال‌های خود را در جوی‌ها و کوچه‌ها وخیابان‌ها پخش وپراکنده سازیم وبرای رفتگران فداکار، روزی‌نو وکار وزحمتی نو ایجاد کنیم ودرحالی‌که ظرف‌های زباله دربرابر یا درچند قدمی ماست، بی‌تفاوت از کنار آنها بگذریم وهمچنان کوچه وخیابان خودمان وشهرمان را کثیف وآلوده سازیم.

باز از این زمره‌اند پزشکان وپرستاران شب‌زنده‌دار ونگاهبانان ونیروهای دیگری که شب‌یا روز بیدار وآماده‌ی خدمتند تا آرامش و آسایش برای دیگران فراهم سازند.

بسیاری از این خدمتگزاران جامعه در روستاها وشهرها ودریاها وکوه‌ها وبیابان‌ها به انجام وظیفه مشغولند بی‌آنکه من وامثال من به یادآنها وخدمت آنان باشیم بی‌آنکه بدانیم که غالباً دور از خانواده و زن و فرزند بسر می‌برند.

درمراکز بهزیستی شهرها و روستاها درمیان مردان و زنان سالخورده و ناتوان و یا کودکان قدونیم‌قد بیمار وعلیل، دختران و زنان ومردانی درکمال مهربانی به تروخشک کردن بیماران و ناتوانان ومعلولان اشتغال دارند وآدمی تا از نزدیک آنان‌را نبیند نمی‌داند که چه می‌کشند و چه می‌کنند؟

من به سهم خودم برای همه خدمتگزارانی‌که صادقانه و مخلصانه در خدمت مردمند سلامتی و بردباری بیشتر وهمت بلند آرزو می‌نمایم. می‌دانم که درعمق وجودشان نیرویی خداداد نهفته است که آنها را درتحمل تمام سختی‌ها ودشواری‌های پیش‌رو یاری می‌رساند. 

برای این مطلب تا کنون نظری ثبت نشده‌ است.
0 / 200
  • نظر شما پس از بررسی و تایید منتشر خواهد شد.
  • لطفا از بکاربردن الفاظ رکیک، توهین و تهمت به اشخاص حقیقی و حقوقی خودداری کنید.

آخرین خبرها