هنگامی که میشنویم همسایهی قدیممان دچار آلزایمر شده، بخشهایی از مغز پدربزرگمان به درستی کار نمیکند یا مادربزرگ دوستمان در تشخیص زمان و مکان دچار مشکل شدهاست؛ با خودمان میگوییم که مبادا ما هم در آینده دچار مشکلات شناختی، آلزایمر یا زوال عقل بشویم؟
زوال عقل یا دمانس مجموعهای از علائم شناختی است که حافظه،
روابط اجتماعی، درک از واقعیت و توانمندیهای روزمره را چنان تحت تاثیر منفی خود قرار میدهد، که ادامهی زندگی بدون مراقبت برای فرد درگیر تقریبا غیر ممکن است. شاید با دانستن و شنیدن این نکات سریعا در اینترنت به دنبال علت این اختلالات مغزی باشیم و سعی کنیم تا مدتی مطابق توصیهی کارشناسان عمل کرده و سالم زندگی کنیم. اما آیا پیشگیری از زوال عقل صرفا به تمرینهای ذهنی، سبک غذایی سالم و دوری از دخانیات و الکل باز میگردد؟ دکتر یاسنا هوجیج زیست شناس، از دانشگاه واشنگتن اخیرا مقالهای منتشر کرده که در آن به بررسی تاثیر ویژگیها و صفات شخصیتی بر تسریع و توقف زوال عقل پرداخته است.
او معتقد است شخصیت ما مجموعهی پیچیده و پایایی از الگوهای رفتاری، فکری و احساسی است و بر سطح سلامت روانی و جسمی ما تاثیر مستقیم میگذارد. یک مطالعه در سال 2022 از انجمن روانشناسی آمریکا، که در مجلهی شخصیت و روانشناسی اجتماعی منتشر شده است، نشان میدهد که برخی از ویژگیهای شخصیتی بر زوال عقل تاثیر میگذارد. محققان به سرپرستی نویسندهای به نام تومیکو یوندا از دانشگاه ویکتوریا دریافتند که احتمال ابتلا به زوال عقل در افرادی با ویژگی وظیفه شناسی بالا، کمتر است و علاوه بر این، چنین افرادی در صورت ابتلا روند درمان و بهبودی سریعتری را طی میکنند. در مقابل افراد عصبی و افرادی که بیشتر مستعد استرس و نگرانی هستند، با احتمال بیشتری به زوال عقل و بیماریهای شناختی مبتلا شده و روند بهبودی آنها کندتر و ناامیدکنندهتر است. از طرفی این تحقیقات بیانگر این بود که زنان نسبت به مردان با احتمال کمتری دچار زوال عقل میشوند و همچنین تحصیلات عالی خطر ابتلا به بیماریهای شناختی را کاهش میداد.
به طور کلی هنگامی که صحبت از بیماری میشود، مردم بیشتر ترجیح میدهند برای پیشگیری و بهبود، از رژیمهای غذایی و ورزشکردن صحبت کنند؛ اما ویژگیهای شخصیتی مانند برونگرایی متعادل، منظم بودن، آرام بودن و کوشایی، بیشتر به کارشان میآید. گرچه به این سادگی نمیتوانیم مرز بین زندگی روانی و زیستی را از هم جدا کنیم. به نظر میرسد سازماندهی زندگی، تلاش برای مولد بودن و تن ندادن به کرختی از مغز محافظت میکند. اما شرایط استرسزا و مضطرب شدن زیاد، مسبب فرسودگی مغز است و در بلند مدت برای کارکرد آن بسیار آسیبزا تلقی میشود.
با آگاه شدن از نتایج این تحقیقات، میتوانیم مطمئن شویم که تلاش برای برنامهریزی و تعهد به آن در زندگی، نه تنها یک ویژگی پسندیده، که یک الزام محسوب میشود. آموختن روشهای آرامسازی، توقف فکر و رهایی از استرس تنها برای آرامش روانی ما نیست، بلکه راهی برای محافظت از مغز و جسم هم به حساب میآید. اگر خواهان زندگی سالمتر و آسودهتری هستید، از همین حالا برای آن برنامهریزی کرده و روی صفات قابل تغییر شخصیت خود کار کنید.
روزنامه صبح ساحل