امروز زمین با معضلات و تهدیدات زیست محیطی بسیاری شامل جنگلزدایی، تولید گازهای گلخانهای، گرم شدن زمین، آلودگی پلاستیکی، به خطر افتادن تنوع زیستی، آلودگی هوا، آب و خاک و در پی آن تهدید سلامتی انسانها دست و پنجه نرم میکند؛ از طرفی میزان آگاهی زیست محیطی انسانها نسبت به گذشته افزایش پیدا کرده است. همهی اینها باعثشده تا بازاریابی سبز جایگاه ویژهای در دنیای تجارت امروز داشته باشد.
مفهوم بازاریابی سبز یا
بازاریابی دوستدار محیط زیست اولین بار در دهه 1980 در اروپا مطرح شد. در آن زمان تولید بعضی از محصولات یا کالاها برای زمین مضر شناخته شد و مردم نسبت به مسائل زیست محیطی شناخت و حساسیت بیشتری پیدا کردند؛ بنابراین برندها ناچار به تولید محصولات سازگار با محیط زیست شدند.
در دنیای امروز سازمانها باید بتوانند با وجود منابع محدود، پاسخگوی خواستهها و تقاضای نامحدود بشر باشند؛ پس باید از منابع بطور صحیح و بهینه استفاده نمایند.
همچنین بسیاری از مصرفکنندگان براساس تاثیر زیست محیطی برندها، محصول یا خدمت آنها را انتخاب میکنند؛ در نتیجه شرکتها باید شروع به کاهش ردپای کربن خود و به حداقل رساندن ضایعات کنند و به بازاریابی سبز روی بیاورند.
بازاریابی سبز در حوزه مسئولیتهای اجتماعی سازمانها جای گرفته و یک استراتژی رفتاری قوی است که از تولید محصول و بستهبندی تا توزیع، ترویج و روابط عمومی را در جهت حفظ محیط زیست در بر میگیرد؛ شخصیت برند را مانند یک قهرمان و ناجی قابل اعتماد نشان میدهد که برای نجات زمین از آلودگی و داشتن جهانی سالمتر و شادابتر تلاش میکند و در نهایت موجب توسعه تصویر برند در بازار میشود.
میتوان گفت در بازاریابی دوستدار محیط زیست، یک برند این اطمینان را به مشتری میدهد که محصول یا خدماتش علاوه بر داشتن همه ویژگیهای مورد نیاز او، سازگار با محیط زیست نیز میباشد.
کاهش آسیبها و
اثرات منفی زیست محیطی، ارتقاء سلامت انسانها، انجام موثر و هدفمند مسئولیتهای اجتماعی زیست محیطی، صرفه جویی در هزینهها، ایجاد فناوری و نوآوری پایدار، دسترسی به بازارهای جدید، افزایش وفاداری مشتریان، ارتقاء تصویر برند و افزایش سود از مزایای بازاریابی سبز برای سازمانها محسوب میشود.
اولین گام برندها در حوزه بازاریابی سبز این است که با انجام فعالیتهایی مانند بهینهسازی حمل و نقل، ایجاد نوآوری، دریافت گواهینامههای زیست محیطی از سازمانهای مجاز معتبر، استفاده از مواد بازیافتی، به حداقل رساندن ایجاد ضایعات در فرآیند تولید و تبلیغات و... ردپای کربن خود را کاهش دهند و سازگار با محیط زیست باشند.
دومین گام، مشارکت و سرمایهگذاری در طرحها، پروژهها و
پویشهای زیست محیطی است. بسیاری از مشتریان به مسائل زیست محیطی آگاه هستند و برایشان مهم است از برندی خرید کنند که در طرحهای حفاظت از محیط زیست همراه است و بخشی از درآمد خود را در این زمینه سرمایهگذاری میکند.
سومین گام این است که فعالیتها و اقدامات خود برای کمک به حفظ محیط زیست را به همه نشان دهند و محصول یا خدمات سبز خود و تلاشهایشان برای داشتن زمین پاک را در کمال شفافیت و صداقت، اطلاعرسانی و تبلیغ کنند؛ این اقدام به مرور رسانهها را همراه میکند و موجب ارتقا تصویر برند در جامعه و همراهی بیشتر مصرف کنندگان نیز خواهد شد.
در گام چهارم، شرکتها با بستهبندیهای قابل بازیافت، تجدیدپذیر و سازگار با محیط زیست، کار بازاریابی سبز را برای خودشان بسیار آسان میکنند.