رابطهی ناسالم به رابطهای اطلاق میشود که آسیبزا بوده و برای رفاه یک یا هر دو طرف درگیر مضر است. با پویاییهای منفی، الگوهای رفتاری مخرب و سمیت عاطفی مشخص میشود که میتواند به تدریج حس خودکنترلی، عزت نفس و شادی کلی افراد را از بین ببرد. در یک رابطه مسموم، ممکن است عدم احترام، اعتماد، گفتگو و امکان ارتباطات باز وجود داشته باشد و اغلب شامل رفتارهایی مانند کنترل، دستکاری، انتقاد مداوم، آزار عاطفی یا فیزیکی و حضور مداوم منفیگرایی است. این رفتارهای ناسالم می تواند منجر به احساس ناتوانی، قطع ارتباط و از دست دادن هویت خود شود .چیزی که روابط آسیبزا را به شکل ویژهیی خطرناک میکند این است که گاهی اوقات می توانند مورد توجه قرار نگیرند یا به صورت عادی و معمول تلقی شوند. آسیبهای مربوط به چنین روابطی میتواند در ابتدا بسیار ظریف باشد، به تدریج در طول زمان تشدید شود و اثرات مضر آن، سلامت عاطفی و روانی فرد را به چالش بکشد. شناخت علائم یک رابطه سمی برای بهزیستی هر فردی بسیار مهم است.
در اواخر دهه 1980، آرلین کاپلان دنیلز، جامعه شناس پیشگام، مفهوم «کار نامرئی» را ابداع کرد. این مفهوم اساساً بر کار بدون دستمزد و کار احساسی که توسط زنان در «دنیای خصوصی» خانه انجام میشد، متمرکز بود. دانیلز تأکید کرد که چگونه جامعه اغلب فعالیت زنان در خانهداری را نادیده گرفته و آن را کم ارزش میداند. تحقیقات جدید به ما این امکان را داده است که به جلوهی جدیدی از کار نامرئی در قرن بیست و یکم بپردازیم.
کش و قوس روابط عاطفی انقدر زیاد و پیچیده است، که ما به سختی میتوانیم مرزی میان رفتارهای سالم و مخرب در عشق بیابیم و از طرفی هرگز گمان نمیبریم که عشق، این مفهوم معصومانه و مقدس بتواند اعتیادی در ما ایجاد کند.
از بسیاری جهات، روایت بخشش و فراموشی رفتارهای ناگواری که در حق ما صورت گرفته، در بسیاری از فرهنگها و گفتمانها جاری و حاکم بوده و به عنوان پیش نیازی برای بهبودی تروما تبلیغ میشود.
برگرفته از آخرین تحقیقات مکینزی
فرسودگی شغلی احساس تهی شدن، بدبینی و کمبود عاطفی است که ناشی از عدم تأثیرگذاری یا استقلال در کار بوجود می آید. احتمال این وجود دارد که شما این احساس را در برخی مواقع تجربه کرده باشید. صبح خسته از خواب بیدار می شوید، ساعت ها به رایانه خود خیره می شوید بدون اینکه کاری انجام دهید در نهایت از سیستم خارج می شوید. فضای کاری خود را ترک می کنید و حتی ممکن است نسبت به کسانی که دوستشان دارید بی تاب، گوشه گیر یا عصبانی باشید. این احساسات می تواند نتیجه فرسودگی شغلی باشد.
هفتهی قبل در اولین قسمت یادداشتی که به ارتباط نشانگان تاریک شخصیت و احتمال خیانت اختصاص داده شده بود، دربارهی ماکیاولیسم و رویهی افرادی که چنین صفتی داشتند صحبت شد.
خیانت، روابط فرازناشویی و میل به افتادن در گرداب روابط سطحی و کوتاه مدت، در هرکسی با هر ویژگی شخصیتی امکانپذیر است، اما صفات، روحیات و حالات شخصیتی وجود دارد که پیشبینی کنندهی بسیار قوی در رفتارهای آسیبزا، بیتعهدی و کژروی است. محققان روانشناسی معتقد هستند که چهارگانهی تاریک شخصیت، منجر به شکلگیری بیشتر خیانت و روابط خارج از چهارچوب در افراد میشود. این چهارگانه شامل ماکیاولیسم، جامعه ستیزی، خودشیفتگی و دیگر آزاری میباشد.
به ناهمواری و زیر و روی رفتار در روابط بسیار پرداخته میشود، مسائلی مانند خشم، حسادت ، غم و به طور کلی هیجانهای منفی آشکار و مواجههی نامناسب با آنها به عنوان مسائلی که منجر به تخریب ارتباط خواهد شد، شناخته میشود.
این روزها همه جا صحبت از ولنتاین، هدیه و عشق است. اکثر زوجها این روز را با خوشحالی به یکدیگر تبریک گفته و در پی خرید هدیههایی درخور برای یکدیگر میروند. در ورطهی گذار از روزی که در میان عشاق با نام "روز عشق" نامگذاری شده، خالی از لطف نیست که نگاهی به مناسک باب شدهی این روز انداخته و کنش جمعیمان را واررسی کنیم، بلکه بتوانیم به خوانش مجددی از عشق دست پیدا کرد و رابطهی عاطفی خود را از چاه سرمایهداری بیرون بکشیم.
امروزه افراد ترجیح میدهند یا ناچارند، برای شروع یک رابطهی عاطفی و پیدا کردن نیمهی گمشدهی خود به سوشیال مدیاها و فضای مجازی متکی باشند. شاید تجربهی عشق و روابط رومانتیک در اینترنت در ابتدا راحتتر و حتی لذتبخشتر به نظر برسد، اما با گذشت زمان، افراد بیشتر و بیشتر احساس ناامیدی، ملال و استیصال خواهند داشت.\r\n سوشیال مدیا به ما اجازه میدهد تا در فضایی مجزا، روابطی را تجربه کنیم که بدنمند نیستند. به عبارتی، جنبههای ضعیف، بیکفایت و نخواستنی زیستی و بدنی خود را که تا کنون برای تعاملات اجتماعی ما دست و پاگیر و عامل بازدارنده به حساب میآمدند، به کمک اینترنت کنار زده و جنبهی متنی و کلامی جدیدی از خود به نمایش میگذاریم.
اگر در روابط خود این مساله را تجربه نکرده باشید، حتما از دیگران شنیدهاید که میگویند، من هر کسی را که بیشتر دوست داشته باشم، بیشتر اذیت میکنم. ممکن است در بسیاری از موارد، ما خود را انسانهایی مهربان، فداکار و قابل اتکا بدانیم و در روابط روزمرهی خود نیز چنین باشیم، اما به همسر، شریک عاطفی، فرزند یا هر فرد دوستداشتنی و نزدیک دیگر که میرسیم، بسیار خشن، عصبی و آسیبزننده رفتار کنیم و خودمان هم از دلیل اصلی این رفتار آگاه نباشیم.