چرا کسانی را که دوست داریم، آزار می‌دهیم؟


نویسنده: محیا تکنده

اگر در روابط خود این مساله را تجربه نکرده باشید، حتما از دیگران شنیده‌اید که می‌گویند، من هر کسی را که بیشتر دوست داشته باشم، بیشتر اذیت می‌کنم. ممکن است در بسیاری از موارد، ما خود را انسان‌هایی مهربان، فداکار و قابل اتکا بدانیم و در روابط روزمره‌ی خود نیز چنین باشیم، اما به همسر، شریک عاطفی، فرزند یا هر فرد دوست‌داشتنی و نزدیک دیگر که می‌رسیم،  بسیار خشن، عصبی و آسیب‌زننده رفتار کنیم و خودمان هم از دلیل اصلی این رفتار آگاه نباشیم. دونالد وینیکات، پزشک و روانکاو انگلیسی به درستی در مورد نقش نوزادی ما در بروز چنین رفتاری نظریه پردازی می‌کند. وینیکات معتقد است که نوزادان تا مدت‌های زیادی احساس ناتوانی، ناامنی و حقارت کرده و نیاز دارند پایداری و امنیت اوضاع را با آگاهی و حواس محدود خود ارزیابی کنند. آن‌ها ناچارند به کوچکترین نشانه‌ها در این ارزیابی اکتفا کرده و پایداری شرایط که آغازگر احساس امنیت است را برآورد کنند. بهترین شرایط برای نوزادان تعذیه از مادر است، نوزادان عموما با پرخاشگری و رفتارهای مصداقی مانند گاز گرفتن و ناسازگاری کردن‌های اولیه تلاش می‌کنند دریابند که این موقعیت خوب و امن تا کجا با آن‌ها سازگاری می‌کند و امن باقی می‌ماند. در مقابل این کنش نوزاد، والدین و به‌خصوص مادرانی که رفتارهای پرخاشگرانه‌ی کودک را تحلیل می‌کنند و با آن‌ها با پاسخ‌گری و مهر برخورد می‌کنند، موجب شکل‌گیری درک پایداری وضعیت در نوزاد می‌شوند، نوزاد با درک سطحی خود به این نتیجه می‌رسد که موقعیت و شرایط خوب پایدار است و احساس امنیت می‌کند. اما مادرانی که پرخاش‌های نوزاد را با بی‌صبری، عصبانیت و فریاد پاسخ می‌دهند و نوزاد را از ادامه‌ی تغذیه بازمی‌دارند، باعث می‌شوند نوزاد درک پایداری را به دست نیاورد و شرایط آسوده و راحت را به مثابه‌ی موقعیتی ناامن و ناپایدار درک کند که هر آن ممکن است با تنش مواجه شود و از دست برود. این نوزادان درک ناپایداری را به بزرگسالی و روابط دیگر خود انتقال داده و هنگامی که با محبت، مهر و علاقه‌ی دیگران مواجه می‌شوند، ناخوداگاه این تصور برایشان تداعی می‌شود که این هم یک موقعیت ناپایدار و ناامن دیگر است و هر لحظه ممکن است از دست برود. ممکن است ناهوشیار چنین افرادی مداوما این را بازگو کند که عزیزترین و مهم‌ترین شخص زندگی تو، موقعیتی ناامن و ناپایدار بود، پس تمام افراد دیگر هم همین گونه هستند و نباید از آن‌ها توقع مهر واقعی را داشت. متاسفانه در این شرایط، فرد در مقابل عزیزان و کسانی که عمیقا دوست‌شان دارد، با پرخاشگری رفتار می‌کند و در واقع با پرخاش‌ها و رفتارهای آسیب‌زای خود می‌خواهد بداند که این افراد تا کجا امن باقی می‌مانند و کجا بر علیه آنان می‌شورند. طبیعتا اطرافیان در نقش درمانگر و روانکاو قرار ندارند و خیلی زود از این تنش‌ها دچار یاس می‌شوند. کسانی که هسته‌ی روانی سالمی داشته باشند، پرخاش‌ها و رفتارهای این دسته را تاب نمی‌آورند و فاصله می‌گیرند که همین مساله‌ هم پرخاش و دیدگاه ناامن نسبت به زندگی را در این افراد بازتولید می‌کند. ریشه‌یابی و درک عمیق از رفتارهای این چنین، موجب شکل‌گیری درک پیش از عمل شده و تغییر را برای ما راحت‌تر می‌کند. بنابراین اگر شما هم با کسانی که دوست‌شان دارید بدرفتار هستید، می‌توانید زوایای نظریه‌ی وینیکات را در خود واکاوی کنید و در نهایت برای تغییر خود گامی بردارید.

برای این مطلب تا کنون نظری ثبت نشده‌ است.
0 / 200
  • نظر شما پس از بررسی و تایید منتشر خواهد شد.
  • لطفا از بکاربردن الفاظ رکیک، توهین و تهمت به اشخاص حقیقی و حقوقی خودداری کنید.

آخرین خبرها