آیا تا به حال به این مساله اندیشیدهاید که برای پیشبینی آیندهی
رابطهی عاطفی خود به تجربیات کودکی و ارتباط با والدین خود و شریک عاطفیتان بپردازید؟ شاید در نگاه اول این پردازش سانتیمانتال و ایدهآلگرایانه به نظر برسد، اما تحقیقات و پژوهشهای گستردهای نشان میدهد که دلبستگی اولیه در انسان، به تشکیل الگوی واقعی درونی با یک رشته انتظارات دربارهی مظاهر دلبستگی منجر میشود که وظیفهی راهنما را برای روابط صمیمی در طول زندگی به عهده دارد. به بیان سادهتری خاطرات حالات دلبستگی کودکی، روابط رمانتیک را در بزرگسالی قویا پیشبینی میکند.
طی پژوهشهای طولی و کیفی که در استرالیا و ایالات متحده انجام شده بزرگسالانی که والدین خود را پرتوقع، بیاعتنا، غیر صمیمی و عیبجو برآورد کردند، در روابط عاطفی خود الگوهایی از استقلال افراطی، بیاعتمادی و نگرانی از صمیمیت زیاد ر نشان دادند.
در واقع در سبک دلبستگی دوریجویی که آنها با والدین خود تجربه کردهبودند، این اعتقاد درونی شده بود که دیگران انان را دوست ندارند، عشق به سختی پیدا میشود و به سختی دوام میآورد و حسادت و فاصلهگیری عاطفی جزء حتمی روابط است. این افراد عموما به سمت روابط کوتاه مدت، کار کردن بیش از حد، فکرخوانی( حدس زدن مداوم نیات و قضاوت احساسات و افکار دیگران با شواهد ناچیز) و عقاید غیر واقعی گرایش دارند. در نوع دیگری از دلبستگی، به نام دلبستگی مقاوم، افراد والدین خود را به صورت پیشبینی ناپذیر و بیانصاف به یاد میآورند، یعنی رفتارهای یکسان کودک واکنشهای متفاوت را در والد ایجاد کرده و پاسخهای والدین عموما با رفتار و نیاز کودک ناهمخوانی شدیدی داشته است.
افرادی که سابقهی دلبستگی مقاوم را در روابط کودکی خود داشتند، در بزرگسالی خیلی زود عاشق میشوند و به دنبال غرق شدن کامل در دیگری هستند. مهمترین روابط عاطفی انان شامل حسادتهای شدید، افت و خیزهای عاطفی، ترس از طرد شدن و ابراز شدید هیجان میباشد و در مواقع نامناسب به افشای شدید اطلاعات دربارهی خود دست میزنند که عاملی برای تخریب روابط عاطفی انان است. در مقابل این دو سبک نامناسب دلبستگی، سبک ایمن هم وجود دارد که با روابط عاطفی مناسب، موثر و لذت بخش ارتباط مستقیمی نشان میدهد. این افراد والدین خود را صمیمی، مقتدر، حامی و محبتآمیز ارزیابی میکنند.
الگوهای درونی آنها شامل میل به صمیمت موثر، عدم نگرانی مفرط از طرد شدن و انعطاف پذیری در اعتماد به دیگری است. راهبرد حلمسالهی افراد ایمن، سازنده است و میتوانند در لوای مناقشات و تعارضات راهی برای همراهی و تسلی یافتن پیدا کند. در مجموع تجربیات والد-فرزند منفی میتواند به روابط بزرگسالی انتقال یابد و باعث شود افراد باور کنند که سزاوار محبت نیستند یا به دیگران نمیتوان اعتماد کرد. البته باید این نکته را در نظر گرفت که الگوهای درونی ما در نوعی حلقهی بازخورد قرار دارد، یعنی مرتبا در حال بهروز رسانی است و خود را با تجربیات امروزی ما وقف میدهد. در صورتی که بزرگسالان دارای زندگی عاطفی ناهموار، امکان برقراری روابط صمیمانه و خشنودکننده را داشته باشند، میتوانند الگوهای درونی خود را اصلاح کنند و در صورتی که تجربیات آنان مداوما حاوی شکست، تنش و تجارب منفی باشد، احتمال تشدید شدن الگوهای درونی منفی بیشتر و بیشتر خواهد شد. بنابراین، هنگامی که در پی انتخاب زوج هستید، حتما در مورد روابط کودکی و کنونی طرف مقابل با والدینش کنجکاو و تیزبین باشید و از طرف دیگر به یاد داشته باشید که روابط مثبت، همدلانه، سازشی و قابل اعتماد میتواند تجربیات منفی شما و طرف مقابل را تحت تاثیر قرار دهد.
روزنامه صبح ساحل