اقتصاد جهانی در حال تغییر است؛ چراکه فناوریهای جدید درحال ظهور هستند و روابط تجاری هر روز گستردهتر میشوند. این روزها دیگر حرفی از رشد و پیشرفت کشورهایی مثل آمریکا یا اروپا نیست؛ بلکه صحبت از کشورهای در حال توسعهای مثل هند و اندونزی به میان آمده است. این کشورها امیدوارند ظرف 25 سال آینده به کشورهایی با درآمد بالا تبدیل شوند. محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان سعودی نیز میخواهد اقتصاد خود را با سرعت زیاد و بهطور متنوع توسعه دهد. این نوع استراتژی و با این سرعت بالا برای رشد پیش از این توسط کشورهای توسعهیافته مورد استفاده قرار نگرفته است و اگر بخواهیم در یک کلمه آن را توصیف کنیم باید بگوییم که این نوع ایدهها برای توسعهیافتگی بسیار جاهطلبانه هستند و همانقدر که این ایدهها جذابند؛ پرمخاطره نیز هستند.
برنامه هند، عربستان و اندونزی برای آینده اقتصادی خود
وجه اشتراک هند، اندونزی و عربستان یک چیز است و آن این است که این سه کشور تصمیم گرفتهاند تا بر روی
جهانی شدن اقتصاد خود سرمایهگذاری کنند. اما هر کدام یک طرح و برنامه برای رسیدن به این امر دارند. اندونزی در تلاش است تا نقش بیشتری در زنجیره تامین انرژیهای پاک داشته باشد. این کشور به دنبال استخراج و پالایش نیکل است و تلاش میکند تا در دنیای خودروهای برقی جایی برای خود باز کند و محصولات نهایی خود را به سایر نقاط جهان صادر کند. کشورهای خلیج نیز میخواهند به مکانی جذاب برای تجارت جهانی تبدیل شوند. عربها در تلاشند تا بستری شناخته شده برای پولهای کلان و سرمایههای بزرگ باشند. هندیها کشورشان را به عنوان یک تولید کننده ریزتراشه و گوشی هوشمند با فناوری پیشرفته برای جهان تصور میکنند. حدود 50 سال پیش، هند امیدوار بود با دور شدن از اقتصاد جهانی و منزوی کردن خود، رشد کند اما چیزی نگذشت که معلوم شد این رویکرد اشتباه است. با این حال هنوز هم برخی از صاحبنظران هندی معتقدند که تقاضای داخلی هند، میتواند رشد آن را افزایش دهد. اما واقعیت این است که اتصال به بازارهای خارجی نقشی حیاتی در توسعه کشورها دارد. این امر شرکتها را وادار میکند تا به رقابت در بازارهایی که دولت آنها کنترل نمیکند؛ بپردازند تا بتوانند به بزرگترین مقیاس ممکن برسند. همچنین مشتریان خارجی میتوانند به شرکتها آموزش دهند که چگونه به آنها خدمات بهتری ارائه دهند.
مخاطرات توسعهیافتگی
استراتژیهای توسعهیافتگی امروزی اگرچه که باعث میشود
شرکتها به بازارهای جهانی متصل شوند؛ اما خطراتی نیز دارند. در بسیاری از کشورها، دولتها در معرض خطر انحراف اقتصادی هستند. به طور مثال سیاست عربستان سعودی در پرداخت کمکهای مالی از صندوق سرمایهگذاری عمومی، حتی از هزینههای کاهش تورم آمریکا نیز بیشتر است.
این حجم از دخالت دولت در آینده، عربستان را با مشکلات کسری بودجه مواجه خواهد کرد. یا مثلا در هند با هدف کمک به رشد صادرکنندگان، به تولیدکنندگان فناوری پیشرفته یارانه تعلق میگیرد. این دخالت دولت در آینده عواقب زیادی برای این کشور بههمراه خواهد داشت.
در اندونزی نیز تمرکز بیش از اندازه بر روی نیکل این کشور را در معرض خطر قرار میدهد. در صورتی که باید به سایر مواد شیمیایی که در باتریهای الکتریکی کاربرد دارند نیز توجه شود.
سیاست حمایتگرانه دولتهای این سه کشور از توسعهیافتگی و اتصال به بازارهای جهانی، ممکن است برای کشورهای جهان سومی که هنوز قدم در این عرصه نگذاشتهاند وسوسهانگیز باشد. اما باید این نکته را در نظر داشت که این یک راه پرمخاطره است و ممکن است استراتژی این کشورها به دلیل تکبعدی بودن و یا سرمایهگذاری بیش از اندازه بر روی یک فناوری خاص در آینده، اشتباه از آب دربیاید و این کشورها را متحمل هزینههای سنگین و حتی جبرانناپذیری کند.
بهطور مثال پیشتر آفریقا این راه را رفته است و هزینههای گزافی را نیز برای آن پرداخت کردهاست.
اکثر سیاستمداران دهه 1960 آفریقا همین ایدههای آسیای شرقی امروز را داشتند و حتی در یک مقطع زمانی نیز این قاره به سرعت رشد کرد. تا اینکه یک استراتژی اشتباه در میانه راه یعنی سالهای 1975 تا 1985 همه مسیر پیشرفت این قاره را بهیکباره از بین برد و امروز این قاره فقیرترین منطقه جهان است.
در همسایگی اقتصادهای بزرگ بعدی
خوشبختانه نزدیکی به هند و عربستان میتواند زمینهساز گسترش روابط تجاری با این کشورها باشد و پای اقتصاد ایران را به عرصه جهانی باز کند اما برای اینکه اقتصاد ایران نیز در آینده حرفی برای گفتن داشته باشد؛ باید دولت جلوی توزیع رانت را بگیرد. متکی به نفت و خام فروشی نباشد و پول نفت برای سرمایهگذاریهای کلان خرج کند. بهعلاوه، حالا که جبران کسری بودجه از راه ایجاد بدهی و گرفتن مالیات محقق میشود؛ دولت باید نگرانی عمومی مردم از تامین معیشت و پایداری کسبوکارها را نیز مد نظر قرار دهد و اینطور نباشد که با به رکود بردن اقتصاد به دنبال کنترل تورم باشد اما در واقعیت تغییری در فسادهای اقتصادی گسترده، اتفاق نیفتاده باشد.
راز توسعهیافتگی کشورهای فقیر
اگر نگاهی به
توسعهیافتگی در گذشته بیندازیم؛ درمییابیم که نیروی کار ارزان و فراوان در کشورهای درحال توسعه یک مزیت بود. در نتیجه تولید تنها بخشی بود که به کشورهای فقیر کمک میکرد تا سریعتر از کشورهای ثروتمند پیشرفت کنند. اما امروزه شرایط تغییر کرده است و این کارخانهها هستند که سرمایه برتر به حساب میآیند. اگرچه تولید همچنان راهی برای افزایش بهرهوری یک کشور است؛ اما اینطور نیست که به صرف داشتن چنین امتیازی، یک کشور فقیر به یک کشور ثروتمند تبدیل شود. در نتیجه همین موضوع باعث میشود که کار برای سیاستگذاران اقتصادی سختتر از گذشته باشد. چراکه ابتدا باید یک صنعت خوب را بهعنوان نقطه قوت خود و راه رسیدن به توسعهیافتگی از بین گزینههایی که دارند؛ پیدا کنند. بهعلاوه دولتها نباید در اقتصاد کشورشان دخالت کنند تا راه برای توسعهیافتگی هموار شود. اقتصادی که دولت در آن دخالت کند با وجود مزیتهایی که دارد؛ امروزه کاربردی نیست و آسیبهای زیادی را به دنبال دارد. لذا بهتر است کشورها از یک اقتصاد باز و آزاد برخوردار باشند و دست دولتها از دخالت در اقتصاد کوتاه شود.
آیا توسعهیافتگی در جهان محقق میشود؟
جهان در حال توسعه، اکنون خانه هفت میلیارد آدمی است که روی آن زندگی میکند. ممکن است
سیاستهای نادرست سیاسی و اقتصادی، منجر به رشد نادرستی شود که کشورهای درحال توسعه را برای مدت طولانیتری فقیر نگه دارد. این موضوع نه تنها یک تراژدی انسانی، بلکه یک منبع بالقوه بیثباتی سیاسی خواهد بود. اما از سوی دیگر کشورهای در حال توسعه باید جسور باشد و در برابر میل به ساختن دیوار در اطراف خود مقاومت کنند. چراکه درست است که این راه بسیار پرمخاطره است اما نباید از ترس خطر و شکست، دست از تلاش برداشت.