درباره «مسعود درگاهی» هنرمندفقید بادگیرهای هرمزگان



صبح ساحل ، هنری - صدف محمودی مسعود درگاهی از هنرمندان پیشکسوت هنرهای تجسمی هرمزگان بود که شهرت ویژه  وی در حوزه ساخت بادگیرهای سنتی هرمزگان در شکل ها و مدل های مختلف بود. این هنرمند روز دوشنبه 3 تیر ماه 1397 درگذشت. 

درگاهی متولد 1/11/1341 بود و در سن 55 سالگی دار فانی را وداع گفت. بخشی از آثار برجسته وی در موزه خلیج فارس هرمزگان موجود است، این هنرمند دارای آثار متعددی در حوزه نقاشی، مجسمه سازی ، حجم و ... می باشد.

 از این رو با همسر وی معصومه رضایی زاده گفت و گویی داشتیم. 

همسر این هنرمند هرمزگانی در رابطه با علت مرگ وی بیان کرد: روز گدشته ناگهان در اثر ایست قلبی درگذشت اما حالش پیش از آن خوب بود با ین وجود چندی پیش در بندرعباس پزشکان به اشتباه بیماری وی را سینوزیت تشخیص داده بودند اما با مراجعه به شیراز متوجه شدیم که همسرم دارای عارضه آبسه مغزی ست که تحت مداوا قرار گرفت و تا روز گذشته در سلامت کامل به سر می برد اما ناگهان با است قلبی از دنیا رفت. معصومه رضایی زاده ادامه داد: همه همسرم را با بادگیرهایش می شناسند بادگیرهایی که از کودکی به واسطه خانه کودکی ش با آن ها بزرگ شده بود و همیشه بادگیرها توجه وی را به خود جلب می کردند. 

وی همچنین عنوان کرد: این هنرمند در حال انجام پروژه ی دیگری بود که متاسفانه زمان به او فرصت نداد. این پروژه در  رابطه با درهای سنتی و قدیمی که از جنس چوب هستند بود. 

در ادامه یکی از مصاحبه های مسعود درگاهی در خصوص ماکت بادگیرهایش که سال ها پیش منتشر شده بود را می خوانید (منبع وبلاگ سیاورشن )

این ماکتها را در بندر عباس به نمایش عمومی گذاشتید، برخورد بازدیدکنندگان با آنها چه بود؟

  به نظر من تجربه خوبی بود. در نمایشگاه بسیاری از بازدید کنندگان را به دوران کودکیشان بازگردانده و خاطره هایشان را دوباره زنده کرده بود. آنها از بین ماکتها بادگیرهای خانه های خودشان را پیدا می کردند و این ماجرا برای من خیلی جذاب بود.

در منزلتان اتاقی پر از ماکت بادگیر دیدم که همه آنها کاملا با هم متفاوتند، این تفاوتها به چه معنی هستند و تقسیم بندی اینها چگونه اند؟

  بضاعت مردم نقش مهمی در شکل این بادگیرها و ارتفاعشان داشته، بعضی از بادگیرها خیلی کوتاهند، این به این معنی است که صاحبان آنها با هر چه که داشتند بادگیر کوتاهی درست کرده اند. بادگیرهای بزرگ هم می بینید، برای مثال در بندر لنگه خانه ای با هفت بادگیر وجود داشته، ولی اکثر خانه های این منطقه بیشتر از یک بادگیر نداشته اند.در بندرعباس به دلیل شرجی هوا بیشتر بادگیرها یک طرفه بودند، در صورتی که در مناطق خشک تر از بادگیرهای چهار طرفه استفاده می شد.

  در بسیاری از مواقع، بادگیرهای سواحل جنوبی ایران با بادگیرهای کویری اشتباه گرفته می شوند. بادگیرهای سواحل جنوب ایران، دارای ارتفاعی کوتاه اند در صورتی که بادگیرهای کویری بلندترند و با به جریان انداختن هوا بر روی قناتهای آب، باعث از بین رفتن خشکی هوای کویر می شوند.

  در حقیقت حدود ۳۰ سال پیش شهر بندر عباس و همه شهرهای جنوبی، خانه های بادگیری داشته اند. ولی در این چند روز که در بندر عباس بودم به جز ماکتهای شما، یک بادگیر هم ندیدم، در صورتی که بندر لافت هنوز معماری بادگیری اش نمایان است .

نمایان بودن این بادگیرها در بندر لافت به این دلیل است که میراث فرهنگی بادگیرهای لافت را ثبت کرده و از تخریب این ساختمانها جلوگیری می کند. اما اگر دقت کنید، خواهید دید که امروزه از کاراییشان استفاده نمی شود، مثلا از آنها به عنوان آشپز خانه استفاده می کنند. از وقتی که کولر و دستگاههای خنک کننده آمده از بادگیرها عملا استفاده نمی شود.

  درست است. نمونه ای را خودم دیدم که دقیقا همانطور که شما می گویید، انباری شده و وسائل اضافی اهالی منزل در آن چیده شده بود. حتی دریچه اش را بسته بودند و چیزی از اصل آن باقی نمانده بود. در همین بندر عباس، شهری که در آن زندگی می کنید، چند باد گیر باقی مانده؟

  طبق تحقیق من، ۳ تا ۴ بادگیر دیگر باقی مانده که در محله های قدیمی اینجا هستند. در حال حاضر کمی بیشتر از سالهای اخیر به آنها اهمیت می دهند. میراث فرهنگی بعضی ها را ثبت کرده و توانسته آنها را تا حدودی حفظ کند.

   از بادگیرهای حقیقی بگذریم و برگردیم به ماکتهای شما. مواد به کار رفته در ماکتها ی شما چیست؟

از یک سری مواد مصنوعی مثل چوب پنبه ،پلاستیک و چند ماده شیمیایی دیگر استفاده کرده ام که در این آب وهوا ماندگاری بیشتری دارند.

حالا شما می خواهید با این اتاق پر از بادگیر چه کنید؟ سرنوشت این ماکتها چه می شود؟

قرار بر این بود که میراث فرهنگی این ماکتها را برای بازدید عموم در موزه نگهداری کند که به نظر من در حد حرف بوده، چون مدت دو سال است که این ماکتها را در خانه نگهداری می کنم. فضای منزل من را پر کرده اند و من نمی توانم کار جدیدی شروع کنم.

بسیاری برای نمایشگاه های مختلف سراغ این ماکتها را گرفته اند ولی من مایل نیستم که در هر نمایشگاهی شرکت کنم، برای مثال از امارات آمدند که این ماکتها را در نمایشگاهی به عنوان تاریخچه امارات بگذارند، آنها معتقدند که اصل این بادگیرها متعلق به آنجا بوده ولی من فکر می کنم که این جزئی از تاریخچه ماست و نمی توان آنرا به راحتی در اختیار دیگران قرار داد تا تاریخچه ای برای خود بسازند .

مثال خوبی هستید از کسی که بدون مدرک دانشگاهی توانسته کاری انجام دهد که شاید کسانی که تحصیلات آکادمیک دارند هم قادر به انجام آن نباشند. شما این فن را چگونه آموختید؟

می توان گفت که با یک بازی شروع شد. در گذشته، کوچه های اینجا خاکی بودند و بعد از بارندگی گلی می شدند که من از این گلها استفاده می کردم و مجسمه می ساختم.

آخرین کارتان همین بادگیرها هستند؟

خیر، آخرین کارم یک مجسمه بزرگ فلزی در بازار بزرگ بندر عباس است، دو جهله که در داخل هم قرار گرفته اند. نمی دانم جهله را می شناسید یا نه؟

کوزه ای که قبلا برای خنک نگه داشتن آب از آن استفاده می شد و امروز به عنوان یک ساز هم از آن استفاده می شود.درست است ولی به شکل امروزی و مدرن آن. در واقع نزدیک به مدت پنج ماه روی آن کار کردم.آیا واقعا این بادگیر ها برای استفاده مردم، جایی در معماری امروز دارند؟ یا اینکه جای آنها فقط درموزه هاست؟خب به نظر من اگر با معماری امروزی ترکیب شود، می توان حداقل ۳ تا ۴ ماه از سال از آن بهره برد و در زمستان دو ماهی که هوای اینجا سرد می شود دریچه هایش را بست.به نظر من جذاب ترین خصوصیت آنها این است که از برق استفاده نمی کنند و از طبیعت این باد را دریافت می کنند.بله، در واقع رابطه شما را با طبیعت قطع نمی کنند بلکه به نظر من حتی پیوند هم می دهند، فضای بسته ساختمانهای امروزی را ندارند و درست نیست که به همین سادگی کنار بروند.

برای این مطلب تا کنون نظری ثبت نشده‌ است.
0 / 200
  • نظر شما پس از بررسی و تایید منتشر خواهد شد.
  • لطفا از بکاربردن الفاظ رکیک، توهین و تهمت به اشخاص حقیقی و حقوقی خودداری کنید.

آخرین خبرها