پايان غم انگيز سرگرمي مريم ؛

آسيب هاي جبران ناپذير، حاصل غفلت خانواده ها از فرزنـدان



صبح ساحل ، حوادث - اعتياد پدر ، بدنبال آن کار کردن مادر در بيرون از خانه براي تامين مايحتاج زندگي ،کم محبتي به فرزندان و  عاقبت آن زندگي سرد و  طلاق و...

سست بودن اركان خانواده ، از عواملي است که  عواقب وخيمي در آينده فرزندان به دنبال خواهد داشت  چرا که اکثر فرزندان خانواده، به دنبال عاطفه و محبت مي گردد ...

مريم 23 ساله نيز در يک خانواده اعتياد بدنيا آمده  و به نوعي  زندگي بدون محبت را تجربه کرده است.

«5 ساله بودم که مادرم به علت اعتياد پدرم و بدرفتاريهاي او در خانه از وي جدا شد و از آن زمان به بعد پدرم را زياد نديدم. بچه سوم خانواده هستم و دو خواهر بزرگتر از خودم به ترتيب 21 و 22 دارم، پدرم به علت اعتياد چند بار در مراکز ترک اعتياد بستري و حتي يک بار هم محکوم به زندان شد».

 مادر  بعد از جدايي از پدر ديگر ازدواج نکرد، و براي فرزندانش به جز مادري در نقش پدر براي فراهم آوردن مايحتاج زندگي  تلاش مي کرد و هميشه مجبور بود كار كند، از دست فروشي توي بازار گرفته تا كار كردن در خانه هاي مردم، آشپزي در  آشپزخانه ها...

« پدرم بعد از جدايي از مادرم هيچ وقت از خانواده اش حمايت نكرد، هميشه فكر مي كنم آدم بايد خيلي بي مسئوليت باشد كه اينطور از زن و بچه هايش بگذرد، هيچ وقت نگران آنها نشود و سراغ آنها را نگيرد. مادرم صبح ساعت 5 که از خانه بيرون مي رود تا ساعت 10 شب كارش طول مي كشد، آخر شب هم كه  بر مي گردد فقط خستگي هايش را مي بينم، هيچ وقت محبتي از طرف پدرم نديدم، مادرم هم كه وقت محبت کردن به ما را نداشته است».

مريم با ازدواج خواهر بزرگتر و نامزدي خواهر دوم، ساعتهاي بيشتري از روز را در خانه تنها بود و اين تنهايي هميشه او را ناراحت مي كرد.

« با دوستانم بيرون مي رفتم، دنبال تفريح و هيجان بودم، مي خواستم خودم را سرگرم كنم، اما مادرم مخالف بيرون رفتن هاي من بود و سر اين مسئله هميشه با هم بحث داشتيم، حتي شده بود گاهي در خانه را روي من قفل كرده بود و خودش رفته بود، اصلاٌ پدر و مادرهاي امروزي بچه هايشان را درك نمي كنند، آنها مي خواهند ما هم مثل خودشان باشيم. ورزش شنا را خيلي دوست دارم اما هيچ وقت نتواسته ام حتي براي يك بار هم به استخر بروم،بيشتر به خاطر مسائل مالي بوده، چون هزينه كلاسهايش خيلي زياد است». مريم افزود:شاگرد زرنگ كلاس نيستم اما اوضاع درسي ام آنقدرها هم بد نيست، با كمي خواندن هميشه نمره قبولي را گرفته ام و تا بحال در هيچ درسي تجديد نشده ام، بيشتر بچه هاي كلاس دوست پسر دارند و سر كلاس با افتخار از آنها صحبت مي كنند من هم دوست داشتم اين مسئله را تجربه كنم براي همين وقتي اميد براي اولين بار به گوشي ام زنگ زد راستش را بخواهيد بدم نيامد ، با او صحبت كردم و پيشنهاد دوستي اش را قبول كردم، فكر مي كردم سوژه خوبي است و تا مدتي مي توانم با او سرگرم باشم».

 اميد به واسطه كاري كه داشت زياد به استانهاي اطراف سفر مي كرد، آن شب که با مريم تماس گرفت و گفت که تازه از مسافرت برگشته و فردا مي خواهد برود، خيلي اصرار كرد كه همديگر را ببينيد و اين دختر جوان که به وي اعتماد داشت و با ديدن محبتهاي او، حرفش را قبول كرد غافل از اين که در پشت نقاب اين محبت ،فريبي نهفته است. 

«من به اميد نه علاقمند بودم و نه وابسته، اگر آن شب براي ديدن او رفتم فقط براي سرگرمي بود، فکر نمي کردم تا اين حد آدم نامردي باشد و در اولين ديدار اين بلا را بر سرم بياورد.وقتي مرا به بيابانهاي اطراف شهر برد و از من تقاضاي رابطه نامشروع كرد من تقاضايش را رد كردم، با هم درگير شديم اما او باز هم دست بردار نبود، خيلي التماسش كردم تا از اين كار منصرف شود اما او... «

نظريه کارشناسي

به گزارش مرکز مشاوره آرامش فرماندهي انتظامي استان هرمزگان،  با توجه به نتايج و ارزيابي مصاحبه انجام گرفته و همچنين با توجه به بررسي سابقه خانوادگي مريم سير بروز آسيب در او را مي توان به اين عوامل نسبت داد :  از جمله عوامل زمينه ساز در بروز اين مشكل مسئله کمبود محبت به فرزندان و بي توجهي به نيازهاي آنان و عدم ارتباط صميمي مددجو با اعضاء خانواده اش است كه عدم اين ارتباط باعث مي شود نوجوانان بسياري از مسائل و مشكلات خود را با خانواده اش در ميان نگذارد؛ اين پديده مي تواند در گرايش به بزه موثر باشد، زيرا خانواده اي که در آن محبت کافي به کودکان، نوجوانان و جوانان عرضه نمي شود، خانواده اي نابسامان است و موجب نارسايي در ابعاد مختلف رشد جسماني، رواني، عاطفي و به خصوص اجتماعي آنان مي شود.در يك خانواده سالم و پويا، ميان اعضاء آن رابطه انساني و سالم وجود دارد، والدين توانمند كساني هستند كه از دانش ومهارت لازم در خصوص برقراري ارتباط با فرزندانشان برخوردار مي باشند و اگر فرزند آنان در مرحله اي از زندگي با بحرانهاي مختلف مواجه شوند، بتوانند مشكل خود را خيلي راحت و با اطمينان خاطر نزد آنان مطرح نمايند؛ با بررسي سابقه خانوادگي مريم مشخص مي شود كه خانواده او، فاقد مهارتهاي لازم براي ايجاد ارتباط صميمي با فرزند خود بوده است و عدم آگاهي او از مهارتهاي تربيتي و چگونگي ارتباط با فرزندش وضعيتي به وجود آورده است كه مددجو براي حل مسائلش به محيط بيرون خانواده پناه مي برد.               

بر اساس اين گزارش، غفلت و بي توجهي اعضاء خانواده نسبت به وضعيت روحي دخترشان در بروز اين آسيب بي تأثير نيست، بيشتر اوقات مريم  در خانواده اش احساس تنهايي کرد،ه در حقيقت مي توان گفت بي توجهي به وي وضعيتي را بوجود آورده است  که او محيط بيرون از خانه و معاشرت با دوستان و همسالان را به خانواده ترجيح مي دهد.

 عدم نظارت و کنترل خانواده بر آرزو نيز باعث بروز مشکلات و آسيب در او شده است. کنترل خانواده بر فرزند، ادامه فرايند اجتماعي شدن مي باشد که موجب همنوايي فرد با ارزشهاي اجتماعي مي گردد، با توجه به وقوع تحولات فيزيولوژيکي و روان شناختي و تلاش در جهت کسب هويت فردي، مراجع وقت زيادي را با گروه همسالان گذرانده و ميزان تاثير پذيري وي از رفتارهاي گروه همسالان زياد مي باشد، لذا عدم نظارت دقيق و منطقي خانواده بر فرزندان، منجر به ارائه راهکار غير منطقي نظير ( دوستي با جنس مخالف) از طرف بعضي از همسالان گرديده است به طوري که اين راهکار مورد پذيرش مريم  نيز واقع مي شود و در نهايت منجر به ايجاد ارتباط او با جنس مخلف گرديده است.

 تجربه نشان مي دهد افرادي كه که به صورت مناسب کنترل و يا نظارت شده اند از خطر انحراف در امان بودند، در ضمن نبايد از ياد برد که کنترل بيش از حد نيز خود باعث ايجاد انواع ديگر آسيب و انحراف مي شود، لذا بدرفتاري زماني به حداقل مي رسد که کنترل در حد کنترل باشد، بنابراين کنترل کارآمد منوط به وجود رابطه اي موثر بين والدين و نوجوانان بوده که به خصوص با حالت دوستي و محبت بين هر يک بيان مي شود ، اين روابط باعث ايجاد کنترلهايي مي شود و اين در زماني است که آنها کودکان و نوجوانان را براي جلوگيري و چشم پوشي از اقدامات انحرافي از طريق ايجاد روابط عاطفي با والدين متقاعد و آماده کنند. از محيط تحصيلي مريم  به عنوان عامل ديگري در بروز اين آسيب نمي توان چشم پوشي كرد، مدرسه به عنوان مهمترين وسيله اجتماعي کردن افراد بايد به طور روز افزون نقش موثري را در فرايند اجتماعي شدن و نظم بخشيدن به افراد جامعه ايفا کند. حل بخشي از اين مسائل و معضلات اجتماعي از وظايف مسئولان مدرسه است و شايد اين امر يکي از دلايلي باشد که بتوان مدرسه را مرکز اجتماعي شدن افراد قرار داد،محيط تحصيلي در تکوين شخصيت دانش آموزان نقش بسزايي ايفا مي كند و انتظار مي رود که دانش آموز در محيط مدرسه با ارزشها ، اهداف جامعه آشنا و از آنها پيروي نمايد. اما متاٌسفانه گاهي مدرسه به دلايلي از جمله عدم ارتباط مسئولان مدرسه با والدين، عدم نظارت بر دانش آموزان در محيط مدرسه، عدم ارتباط بين مسئولان مدرسه و دانش آموز، عدم شناخت مربيان و مشاوران مدرسه نسبت به دانش آموزان داراي مشکل ، نتوانسته آنطور که بايد و شايد به وظيفه اصلي خويش عمل کند.

راهکارهاي پيشگيري :

 مهمترين قدم در فرايند برخورد با معضلات و آسيبهاي اجتماعي و تعليم و تربيت، برقراري روابط انساني و محبت آميز با فرزندان است به نحوي كه ضروري است آنها در محيط خانه احساس كرامت و ارزشمندي داشته باشند،

والدين لازم است مهارتهاي حل مسائل زندگي را خودشان آموخته و آن را در مسير زندگي به فرزندانشان آموزش دهند و به آنها كمك كنند تا آنها بتوانند هويت مشخص و مستقلي از خود و زندگييشان به دست آورند و در خود احساس ارزشمندي و كرامت نمايند . براي اينكه فرزندان بتوانند با پيشنهادات نادرست ابراز مخالفت كنند و مطابق با ارزشهاي جامعه رفتار نمايند، بايد در خانواده مهارت نه گفتن را ياد بگيرند تا چنانچه در شرايط مشابهي قرار گرفتند به راحتي و بدون هيچ گونه تفاوتي نه بگويند؛ لازم است والدين فضاي خانواده براي كودكان و نوجوانشان شاداب ولذت بخش نمايند و فضاي اعتماد را در محيط خانه ايجاد كنند، تا فرزندانشان بتوانند مشكل خود را خيلي راحت و با اطمينان خاطر نزد آنان مطرح نمايند.  نظارت غيرمستقيم بر امور مختلف فرزند نوجوان از جمله وضعيت تحصيلي، اخلاقي، گذران اوقات فراغت. 

همکاري اولياء و مربيان مدارس در جهت تدوين و ارايه برنامه هاي پرورشي و تفريحات سالم جهت غني سازي اوقات فراغت دانش اموزان . تهيه و تدوين برنامه هاي آموزشي و حرفه اي متنوع براي دانش آموزان تا بتوانند مهارتهاي حرفه اي را فرا گيرند زيرا حرفه آموزي در دوران نوجواني از بسياري از انحرافات پيشگيري مي کند. ايجاد امکانات و توسعه مراکز مشاوره و مددکاري اجتماعي براي رسيدگي به مشکلات خانوادگي، تحصيلي، تربيتي و اجتماعي دانش آموزان در مدارس و ارائه خدمات مددکاري اجتماعي در مدارس به والدين در زمينه مشارکت مؤثر در آموزش فرزندانشان، مشاهده و درک نيازهاي عاطفي و اجتماعي آنان، استفاده از منابع موجود در مدرسه و جامعه به طور موثر.ارائه خدمات مددکاري، اجتماعي در مدارس به دانش آموزان در زمينه دستيابي و استفاده حداکثري از فرصتهاي آموزشي با هدف بهبود روابط بين فردي و توسعه مهارتهاي اجتماعي. شناسايي دانش آموزاني که علائم ناسازگاري دارند. ايجاد بانک اطلاعات در مدارس درخصوص دانش آموزان داراي مشکلات خانوادگي. فراهم آوردن خدمات تکميلي براي دانش آموزان نيازمند در معرض خطر.

برای این مطلب تا کنون نظری ثبت نشده‌ است.
0 / 200
  • نظر شما پس از بررسی و تایید منتشر خواهد شد.
  • لطفا از بکاربردن الفاظ رکیک، توهین و تهمت به اشخاص حقیقی و حقوقی خودداری کنید.

آخرین خبرها