کتاب یار؛

برای یک شب عشق


نویسنده: محیا تکنده

"شبی پاییزی، در هوایی ابری و ملایم، لولای پنجره صدای جیرجیر هولناکی داد. ژولین به خود لرزید و در برابر عمارتی غم‌زده که غروب غرق در تاریکی‌اش می‌کرد ناخواسته قطره‌های اشک از چشم‌هایش جاری شد. صبح باران زده بود و از بلوط‌های نیمه عریان بوی مرگ متصاعد می‌شد.
با این حال ژولین منتظر بود که پنجره دوباره باز شود...". سطوری از کتاب "برای یک شب عشق" از امیل زولا نویسنده‌ و روزنامه‌‎نگار زبان‌زد فرانسوی و البته برجسته‌ترین نماینده‌ی مکتب ناتورالیسم را خواندیم. قبل‌تر جایی خوانده‌بودم که سرنوشت دو دسته از آدم‌ها هرگز مورد اقبال قرار نگرفته و زندگی طوری با آنان تا کرده که تلخی زهرآگینی تا همیشه بر کامشان بماند: یکی مردان فقیر و دیگری زنان نازیبا. این اظهار نظر عامیانه که همه‌ی ما ترجیح می‌دهم واقعیت نداشته باشد به طور معکوس در کتاب "برای یک شب عشق" به خوبی و با حوصله پرداخته شده است. شخصیت اصلی داستان، ژولین، مردی بدمنظر است که زندگی روی خوش به او نشان نداده، از محبت و مهربانی محروم‌اش ساخته و او را به عزلتی عمیق و تاریک عقب نشانده و تنها موهبتی که در اختیارش قرار داده مهارت او در فلوت زدن است؛ در واقع ساز این مرد تنها یاور و همدم تنهایی‌اش است.
او که مردی بلند بالا، قوی، با صورتی مربعی و دستان بسیار بزرگ توصیف شده آنقدر از زشتی خود مستاصل است که در مواجهه با افراد دیگر به ویژه زنان، معذب می‌شود و ترجیح می‌دهد به اتاقش که مرز بلندی میان جهان تک نفره‌اش با دیگر آدم‌هاست، بگریزد. طوری که زولا در داستان می‌نویسد: "بهشت ژولین، جایی که در آن راحت نفس می‌کشید، اتاقش بود. تنها آنجا خود را از مردم ایمن می‌دانست". ژولین شوربختی خود را تا حدی معلول رفتار دیگران می‌داند، افرادی که او را نادیده می‌گیرند، برخورد نابجایی با او دارند و از دید ترحم به او نگاه می‌کنند.
اما مخاطب نمی‌داند که این‌ها تنها نظرات خود ژولین است یا واقعیتی اجتماعی؟ آیا ژولین واقعا بدمنظر است یا فقط درگیر عزت‌نفسی پایین در برخوردهای روزمره شده است؟ همه‌چیز برای ژولین، در چرخه‌یی از انزوا، انزجار و تکرار پیش می‌رود تا اینکه شبی پنجره‌ی خانه‌ی روبه‌رو باز می‌شود و عشق در قامت زیبای ترز خود را به ژولین نشان می‌دهد. البته در این بین از شخصیت کولومبل، که خدمتکار خانه‌زاد ترز است و نقش‌اش در پیش‌برد داستان و خلق پایانی شگفت‌انگیز نباید غافل شد. تا اینجای کار همه‌چیز بسیار معمولی است و ممکن است خواننده گمان ببرد با یک داستان آبکی و تکراری از عشق و عاشقی روبه‌رو است، اما ابدا چنین نیست.
امیل زولا رفته رفته قدرت خود را در توصیفات بدیع، ادبیات روان، پردازش مناسب، خلق شخصیت‌هایی عجیب و در عین حال ملموس و داستانی در خور به رخ مخاطب می‌کشد و البته با پایان‌بندی خوب، داستان را به اثری فراموش نشدنی تبدیل می‌کند. در پایان داستان، خواننده خود را در اتفاقاتی غیرقابل پیش‌بینی گرفتار می‌بیند و از خود می‌پرسد چرا فکر نمی‌کردم این اتفاق رخ دهد؟ اما این همان جادوی زولا است. حجم "برای یک شب عشق" بسیار کم است و از همین رو خواننده می‌تواند کتاب را هر جایی بخواند و از غوطه ور شدن در امواج کتاب غرق در لذت و رضایت شود.  

روزنامه صبح ساحل

برای این مطلب تا کنون نظری ثبت نشده‌ است.
0 / 200
  • نظر شما پس از بررسی و تایید منتشر خواهد شد.
  • لطفا از بکاربردن الفاظ رکیک، توهین و تهمت به اشخاص حقیقی و حقوقی خودداری کنید.

آخرین خبرها