لویی فردینان سلین، در میان دوستداران
ادبیات نامی آشنا است که مارش عظیمی از مواجهه با حقایق تلخ زندگی بشر را به دنبال خود میکشد. سلین در 1894 در فرانسه متولد شد و مطب پزشکی خود را در 1924 افتتاح کرد. با مشغول شدن در این مطب پزشکی، او فرصتی پیدا میکرد تا در زمان فراغت خود به نوشتن داستانهایش بپردازد، داستانهایی که در بسیاری از مواقع طنعهیی به واقعیت و طنعهیی به فرا واقعیت میزنند. او در کتاب مرگ قسطی در مورد سبک و بیان ناامیدانه و منزجری که در برابر جهان در پیش گرفته، مینویسد: «از من خرده میگیرند که بددهنم و زبانی بیادبانه دارم، از خشونت و بیرحمی کتابهایم انتقاد میکنند، چه کنم؟ این دنیا ذاتش را عوض کند، من هم سبکم را عوض میکنم». لویی فردینان سلین، به هیچ روی ایدهآلیسم را برنمیتابد و معتقد است که ادبیات نباید به هیچ عنوان امیدی بیحاصل بر بستر
بشریت تزریق کند و در مقابل وظیفه دارد آنچه را که هست و به همان شیوهی ناگواری که هست، به مخاطبان منتقل کند. سلین ترسی از بیان واقعیات گزنده و ثقیل زندگی ندارد و ترجیح میدهد آثارش تلخ، سیاه و لبریز از انزجار اما واقعی باشد تا دروغی مزین و دلنواز از واژگان. محمدرضا محسنی در شمارهی 51 مجلهی بخارا در مورد سلین مینویسد: «جهان سلین، این پریشانگوی مسکین که تمام دوران زندگیش در مسکنت و فقر سپری شد، از تمام بلند پروازیهای سبکسرانه و آرمانگراییهای ابلهانه و توخالی تهی است. جهان او با همه سیاهیها، جهانی عینی و باورپذیر برای هر انسان حقیقتجوی است».
روایت اول؛ مرگ قسطی
از نظر سیر زمانی نگارش و انتشار، لویی فردینان سلین کتاب "سفر به انتهای شب" را زودتر از کتاب "مرگ قسطی" نوشته است، اما از نظر ترتیب اتفاقات بهتر است کتاب مرگ قسطی در ابتدا خوانده شود، چرا که در این کتاب کودکی پزشکی را مرور میکنیم که در بزرگسالی و در کتاب سفر به انتهای شب، به جنگ میرود و باقی اتفاقات را تجربه خواهد کرد. در رمان مرگ قسطی با روایتی تقریبا اتوبیوگرافیکال مواجه هستیم، یعنی سلین ما را با زیستنامهای خودنوشته روبهرو کرده و اجازه میدهد ما در دریای مواج اتفاقات زندگی خودش و البته آنچه در ناخوداگاه تاریکاش میگذرد، غوطهور شویم. تقریبا در 60 صفحهی ابتدایی کتاب "مرگ قسطی" با پریشانگویی مستقیم پزشکی روبهرو میشویم که با ادبیاتی فارغ از متانت، با زمین و زمان برخورد میکند.
سلین قرار نیست با مخاطب خود همچون کودکی نازپرورده برخورد کند، بلکه قرار است او را به شکلی بدیع در مقابل تصاویری پیدرپی از بدیهیاتی بگذارد که تا به امروز چشم به روی آنان بسته بود. از صفحهی 60 به بعد داستان شکل تازهیی به خود میگیرد، ورق برمیگردد و سلین خواننده را به کودکی فردینان باردامو میبرد، شخصیتی که در واقع زندگی خود فردینان سلین را روایت میکند.
سبک داستان غیر خطی است و در رفت و آمدی بینظیر بین حال، گذشته و آینده قرار دارد و از طرف دیگر، چاشنیهای متعددی از واقعیت، خاطره و رویا دست به دست هم میدهند تا مرگ قسطی تبدیل به یکی از پرمخاطبترین و بهترین داستانهای فرانسوی شود.
فردینان 6 ساله است و پدرش کارمند شرکت بیمهای است که همیشه دلهره از دست دادن کار خود را دارد و مادرش مغازهای خرازی دارد و با پای لنگش همیشه در حال دویدن به دنبال نان است.
شرایط طوری است که نه تنها آنها بلکه باقی کسبه اطراف آنها هم زیر فشار اقتصادی در حال غرق شدن هستند. فشار فقر و مشکلات اجتماعی در جوامع صنعتی، طبقات فرودست را به شدت تحت فشار قرار داده و شاهد له شدن فردینان 6 ساله در خلال این خاطرات هستیم و بخشی از این له شدن در کتاب اینگونه بیان میشود: « روزها خوش نمیگذشت. بندرت پیش میآمد که چند ساعت بعد از ظهر را گریه نکنم. توی مغازه بیشتر از لبخند سیلی نصیبم میشد. برای هیچ و پوچ عذرخواهی میکردم, کارم این بود که بابت هرچیز عذرخواهی کنم».
و اینگونه ما به عنوان مخاطب، آهسته آهسته با دردها و سختیهای این کودک پیش میرویم و در مییابیم که جهان ما تا کجا میتواند بیرحم باشد و ما تا چه میزان میتوانیم در بیرحمی دخیل باشیم.
روایت دوم؛ سفر به انتهای شب
در کتاب "سفر به انتهای شب" با بزرگسالی و جوانی فردینان باردمو روبهرو میشویم و سلین برایمان یک داستان ضد قهرمان محور و بی کم و کاست روایت میکند. ضد قهرمان در عرصهی ادبیات به معنی شخصیتی مرکزی است که توقعات مخاطب را از یک قهرمان معمول در داستان برآورده نمیکند. در واقع ضد قهرمانها در ادبیات حضور پیدا میکنند تا تصور رایج و بدیهی شدهیی که ما از داستان، قهرمان و روند روایت داریم را تغییر دهند. کتاب "سفر به انتهای شب" با حضور باردامو در جبهههای جنگی آغاز میشود، اما قرار نیست باردمو نقش قهرمانی را بازی کند که راه ایثار و شجاعت برمیگیزند، بلکه او تصویری ملموس و عینی از فضای جنگ ارائه میکند، تصویری تلخ و دهشتناک که هر آدمی در مواجهه با آن فرار را بر قرار ترجیح میدهد. از همین روی، باردمو فردینان برای گریختن از مهلکهی میدان جنگ به جنون تظاهر میکند و در نهایت موفق میشود بگریزد و به افریقا پناه ببرد. از اینجا سفرهای سلین در قالب شخصیت باردامو آغاز میشود و هر روز در مواجهه با تیره روزیها و ناملایمتهای جهان بشریت دیدگاه این ضد قهرمان سیاهتر و اما عینیتر میشود. شجاعت سلین برای نقد نژادپرستی، استعمار، جنگ، جاهطلبی، قدرت، مردم و سطحی گرایی ستودنی است و محتوای کتاب لبریز است از همین انتقادات گزندهیی که در حد شعار باقی نمیماند و حتی در سبک نوشتن نویسنده تاثیر بسیاری میگذارد. سلین در کتاب سفر به انتهای شب، قرار نیست با شگردهای خاص نویسندگی، کنجکاو کردن خواننده، پیچاندن موضوع و غیره استفاده کند تا مخاطب را جذب داستان خود نمایند و مخاطب قرار نیست با هیچ اتفاق و رخداد عجیب و غریبی در این کتاب مواجه شود، اما چرا خواننده بعد از مانوس شدن با ادبیات سلین قادر نیست از ادامه دادن به کتاب بازایستد؟ در واقع این مهارت خاص لویی فردینان سلین است. او در صفحات پایانی کتاب مینویسد: «فردینان، مگر همینطور نیست که با داشتن ذهنی واقعا امروزی، در نهایت همه چیز ارزش یکسانی پیدا میکند؟ دیگر نه سفید معنی دارد نه سیاه! همه چیز به هم میریزد…! … فردینان، اگر شما جوانها یک روز صبح کاری نکنید، ما سقوط خواهیم کرد، میفهمی، سقوط! در اثر بسط دادن و ظریفتر کردن و کلنجار رفتن با شعورمان، از مرز شعور هم خواهیم گذشت و به آن طرف، آن طرف جهنمی خواهیم رسید. و از آنجا برگشتی وجود ندارد!» و اینگونه نشان میدهد که پشت ادبیاتش چه تفکر فلسفی عمیقی نهفته است.
با وجود این حجم از سیاهی، چرا باید سلین خواند؟
بسیاری گمان میکنند ادبیات سلین آنقدر ناامید کننده است که بهتر است کسی سمت آن نرود. بله، اگر به جملات قصار روانشناسان جذب و موفقیت معتقد هستید و سرلوحهی زندگی و تفکر خود را چنین چیدهاید، کتابهای لویی فردینان سلین ابدا برای شما مناسب نیست. اما برای دوست داران ادبیات، آنان که بدیهیات از پیش تعیین شده را نمیپذیرند و به دنبال بازتعریف ارزشها هستند، قلم سلین بهترین مامن است. اینطور نیست که در کتابهای سلین تمام ارزشها نقد شود و هیچ ارزشمندی وجود نداشته باشد، بلکه سلین تلاش میکند ارزشهای پوچی که کمکی به انسانیت نخواهند کرد را زیر سوال ببرد. از نظر او خیلی از مسائل برای ما به اشتباه تعبیر شده و این مفاهیم و تعبیرهای اشتباهی متاسفانه مسیر تکامل و تفکر انسان امروزی را شکل داده است. سلین تلاش میکند با سیاهی ادبیاتش، چشم ما را به بر روی عینیات بازکرده و ما را از خواب خوش خرگوشی بیدار کند، بنابراین هر دوستدار حقیقتی نمیتواند دعوت سلین برای قدم گذاشتن به دنیای داستانهای واقعی زندگی را رد کند.
روزنامه صبح ساحل