سازمان بهزیستی از سال 1359 و در جهت خدمترسانی به فرودستان، معلولین و سایر اقشاری که به هر نوعی در معرض آسیب هستند، ایجاد شد و تا به امروز این سازمان توانسته در عرصههای مختلفی اقدام به خدمترسانی کند و گامی در جهت تحقق عدالت اجتماعی بردارد. سازمان بهزیستی ، مهمترین رسالت خود را در ارائه انواع خدمات معیشتی، حمایتی و اجتماعی به سه گروه شامل توانخواهان جسمانی یعنی افرادی که دارای نقص عضو هستند، مددجویان اجتماعی یعنی اقشاری مانند زنان سرپرست خانوار، کودکان و زنان بدسرپرست، کودکان خیابانی، از کار افتادگان، معتادان و یا اشخاصی که مشکلی به لحاظ حضور یا فعالیت در عرصه اجتماع دارند و معلولین اعصاب و روان شامل افرادی که به لحاظ ابعاد روانی دچار مشکل هستند و این مشکل در زندگی فردی و اجتماعی اختلال ایجاد میکند، به انجام میرساند. این خدمات زیر نظر معاونتهای توانبخشی، اجتماعی و پیشگیری تحقق مییابد و هر کدام از این معاونتها و حوزهها برنامهها، ساختارها و زیرگروههای خاص خود را در جهت نیل به خدمترسانی به جامعهی هدف دارند. جدا از تمام خدماتی که سازمان بهزیستی به جامعه هدف خود ارائه میکند، هدف این گزارش افزایش آگاهی عمومی نسبت به سه خدمت مهم و عمومی این سازمان است که در جهت سلامت روانی و اجتماعی کلیت جامعه در جویان قرار دارد.
حمایت از توانخواهان اعصاب و روان و معلولین ذهنی
افرادی که از اختلالات عمدهی حیطهی روان در رنج هستند، میتوانند اقداماتی در مورد تشکیل پروندهی توانبخشی در حوزهی اعصاب و روان داشته باشند. داشتن سابقهی بستری به میزان مکفی در بخش اعصاب و روان، تایید پزشک متخصص روانپزشکی و روانشناسی و همچنین تایید اعضای کمیسیون اعصاب و روان بهزیستی برای تشکیل پرونده در این حوزه ضروری است. بعد از تشکیل پرونده و دریافت کارت معلولیت، جامعهی هدف این حوزه، میتوانند در صورت احراز صلاحیت از مستمری ماهیانه، کمکهای موردی نقدی و غیر نقدی، خدمات ویزیت در منزل، تسهیلات مسکن و سایر خدمات این سازمان استفاده کنند. همچنین خانوادههای افرادی که از نظر ذهنی دارای معلولیت هستند، یعنی افرادی که مبتلا به انواع کمتوانیهای ذهنی مانند سندرم داون میباشند ، میتوانند نسبت به تشکیل پرونده اقدام نموده و در صورت نیاز از خدمات مستمری، اسکان در مراکز بازتوانی،کاردرمانی و غیره استفاده نمایند. گرچه بهزیستی بودجهی چندان زیادی برای حمایت از این دو قشر در دست ندارد، اما میتواند در سطح ابتدایی برای بهبود زندگی و وضعیت این افراد گامهایی بردارد و پلی برای آشتی جامعه با این گروهها باشد.
خدمات مشاوره و امور شناختی
طبقاتی شدن روانشناسی و اختصاص این رشته به طبقات پردرآمد و حتی سرمایهدار، اقشار محروم و آسیبدیده که بیشترین نیاز را به دریافت این خدمات دارد، هر روز بیشتر از دیروز به حاشیه میراند. به عبارت سادهتری، طبقات فرودست که جمعیت قابل توجهی را شامل میشوند، توان استفاده از خدمات مشاوره و روانشناسی را در دست ندارند و شکاف طبقاتی به مرور تبدیل به شکاف وسیعی بین روانشناسی و عموم مردم شده است. یکی از خدمات ارزندهی سازمان بهزیستی ایجاد روانشناسی برخط بوده ، که در راستای آن تمام مردم از سراسر کشور با شماره گیری 1480 میتوانند به صورت رایگان از خدمات مشاوره و روانشناسی استفاده کنند. همچنین امکان مشاوره آنلاین با مراجعه به سایت سازمان بهزیستی فراهم شده است و تمام جامعه، فارغ از اینکه عضو جامعه هدف بهزیستی هستند یا خیر، میتوانند از این خدمات استفاده کنند. ایجاد مشاوره آنلاین و برخط برای عموم مردم، گام مهمی در جهت ارتقا سلامت روان کلیت جامعه است و همگانی سازی این دانش است. خدمات سازمان بهزیستی در راستای مشاورهی عمومی میتواند به مرور و در راستای زمان، خصلت پولی شدهی روانشناسی را از میان برداشته و منجر به آگاهی عمومی مردم، فارغ از سطح معیشتی آنها شود. دکتر مژگان صابری، معاون امور پیشگیری بهزیستی هرمزگان در مصاحبهی خود برای روز روانشناس 1402 میگوید: «توجه به بعد اجتماعی و روانی سلامت نقش مهمی در پیشگیری از آسیبهای اجتماعی، شادابی و نشاط اجتماعی، افزایش سرمایه اجتماعی، تقویت مولفه های مسئولیت های اجتماعی و رشد و کمال انسان و جامعه سالم ایفا می نماید. در این میان علم روانشناسی و خدمات مشاورهای و روانشناختی در نظام سلامت کشور، مراقبت از کیان خانواده ها، ارتقاء کیفیت زندگی، آرامش و امنیت روانی اجتماعی آحاد جامعه نقش و جایگاه ویژه ای به خود اختصاص داده است. سازمان بهزیستی در راستای وظیفه خطیر خدمترسانی به مردم و به عنوان متولی سلامت اجتماعی در کشور ، به همت کلیه همکاران روانشناس و مشاور پرتلاش و متعهد خود، توانسته است از طریق ارائه خدمات روانشناسی، توسعه مراکز اورژانس های اجتماعی (123) و ارائه خدمات مشاوره تلفنی از طریق خط ۱۴۸۰ و همچنین ارائه خدمات آموزشی مرتبط با سلامت روان و دهها فعالیت دیگر در ارتقا سلامت روان و سلامت اجتماعی در کاهش آسیب های اجتماعی، کمک به التیام آلام روحی مردم و ارتقای شاخصهای سلامت روانی جامعه اقدامات ارزشمند و گامهای موثری بردارد».
حمایت از افراد تراجنسیتی
کسانی که شکافی بین هویت جنسی بیولوژیک و هویت جنسیتی خود احساس میکنند، در گروه افراد تراجنسیتی، ترنس یا افراد دارای ملال جنسیتی طبقه بندی میشوند. این افراد ممکن است با جنسیت زن یا مرد متولد شوند، اما نمیتوانند با نقشهای روانی و اجتماعی مربوط به جنسیت زیستی خود هماهنگ شوند و خود را متعلق به جنس مقابل میدانند. تراجنسها عموما از جانب خانواده، جامعه و فرهنگ عمومی با طرد و تنبیههای بسیار شدیدی مواجه شده و مسیر سختی را پیش رو دارند. آنها معمولا تصمیم به عملهای جراحی بسیار سنگینی در حیطهی تطبیق جنسیتی میگیرند و در این مسیر هزینههای مالی، جسمانی و روانی بسیاری متحمل میشوند، به سختی میتوانند شغل مناسبی پیدا کنند و در نهایت اگر به موقع و به جا از خدمات اجتماعی و روانشناختی بهرهمند نشوند، مسیر غیرقابل بازگشتی را آغاز کرده و دچار انزوای اجتماعی خواهند شد. سازمان بهزیستی با اختصاص دادن زیرساختهای فرعی به حمایت از افراد دارای ملال جنسیتی، توانسته است در مورد تشکیل پرونده، حمایت اجتماعی، کمکهای موردی و ارائه خدمات مددکاری و روانشناسی به این جامعه هدف، گامهای موثری در تامین سلامت روانی و اجتماعی این افراد بردارد. از طرفی ارائهی خدمات به این قشر آسیبپذیر، موجبات پذیرش بیشتر آنان را در عرصهی اجتماعی و خانوادگی فراهم میآورد.
آیا برنامهها و اهداف سازمان بهزیستی محقق میشود؟
در کنار خدمات مذکور، سازمان بهزیستی خدمات گستردهیی برای حمایت از زنان و دختران آسیب دیده و در معرض آسیب انجام میدهد. ایجاد خانههای امن برای محافظت از زنانی که تحت خشونت خانگی قرار داشتند، مراکز روزانه برای توانمندسازی و مهارت آموزی زنان، شناخت استعدادها و توانمندیهای دختران در معرض آسیب و هدایت آنها به سوی استفاده از این توانمندیها، فراهم نمودن زمینه های تحصیل، اشتغال، خودکفایی و استقلال این افراد، ارائه خدمات تخصصی روان شناسی، پزشکی، حقوقی و مددکاری به خدمت گیرنده و خانواده با توجه به نیاز خانواده، از دیگر خدمات بهزیستی در جهت زندگی اجتماعی بهتر است. با وجود تمام این اهداف و برنامهها، متاسفانه بخش زیادی از آنها به علت کمبود بودجه، عدم حمایت سایر سازمانها و نبود زیرساخت مناسب ناتمام باقی میماند و بخش زیادی از این برنامهها به علت عدم درمان ریشهیی و برخورد مقطعی با مساله نمیتواند کار چندانی از پیش ببرد. بسیاری از مردمی که عمیقا به خدمات سازمان بهزیستی نیازمند هستند، به علت عدم اگاهی یا مراحل طولانی بروکراسی و کاغذبازی، موفق به دریافت خدمات نمیشوند. گاهی شیوه نامه و دستورالعمل این سازمان چنان مشقت و سختی به مددجو یا توانخواه تحمیل میکند، که جامعهی هدف از کلیت خدمات بهزیستی دلزده شده و به دنبال دریافت خدمات نمیرود. از طرفی گرچه کار در بهزیستی، بیش از اینکه یک شغل باشد، یک میل اجتماعی و نوعدوستی است، اما با این وجود مزایا و حقوق کارمندان بهزیستی، در مقایسه با سایر نهادها بسیار اندک است که همین مساله میتواند تا حد زیادی بهرهوری و ارائهی خدمات موثر را کاهش دهد، روحیهی کار را از بین برد و در نهایت این مساله ضرر بزرگی به کارمندان، سازمان و از همه مهمتر جامعهی هدف برساند.
روزنامه صبح ساحل